تو زندگی یه حامی داشتم اونم از دست دادم
تو بغل خودم برادرم جون داد
هیچکسو ندارم باهاش درد دل کنم
شوهرمم که ازش نگم بهتره
مادر و پدرم جلوم دارن آب میشن ولی هیچ کاری نمیتونم انجام بدم
پنج شنبه و جمعه که میشه تمام غمهای دنیا رو سرم آوار میشه
خاطره هاش داره دیوونم میکنه