بابت تبریکا همتون ممنونم سر اذان برا همه دعا میکنم این حالمو من که تو شوکم آخه چون خونریزی داشتم زیاد امیدی نداشتم فقط سینه درد و یک صدای درونی همش میگفت بی بی چک بزن
مامانم بردم حمام بعد بیمارستان مرخص شد خیلی تو حموم دعام کرد همش گفت مادر بچه دار شی مامانم کرونا گرفت با گریه با دل شکسته همش میگفت بچت من ندیدم میمیرم گفتم دور از جونت خوبم میشی بچم میبینی
وای شوهرم مادر شوهرم ما میخواستیم بریم رحم اجاره ای آخه مادر شوهرم از روی خوبی ها نه بدی میگفت برو رحم اجاره ای نمیدونید چقدر گریه کردم گفتم دلم میخواد خودم مادر بشم
مامانم همش میگفت بعد عید بهت پول میدم بری کاشت هر چند شوهرم قبول نمیکرد کاشت برا من انجام بشه همش میگفت چه فایده داره تو سابقت خرابه بخاطر سقطام کلا تو این هفت سال خیلی داستان داشتم
اینم میگم فقط برا کسایی امثال من تنها نیستین فقط بیخیال باشین