تنها جایی ک میتونم دردودل کنم اینجاست.
سرتونو دردنمیارم و خلاصه میگم.
باشوهرم دعوام شد.دعواهارو همیشه اون شروع میکنه..هروقت کم میاره یابهش فشار مالی میاد یاهرچیزی دیگه تنها راهش خالی کردنرو منه وگیردادن ب من
تواین۶سآل تونستم قلقشو ب دست بیارم تقریبا قهرهای همه روزه رو به ماهی ی بارسوندم...یا ارومش کردم یابحثو عوض کردم
ازاون مرداییه ک بعدقهر سکوت میکنه
اهل فحاشی ودست بزن نیس ولی اروم میسوزنتت
چن باربین دعوا ها هی میگه دوستندارم و اجباریه باهاتم و ازاول نخواستمت
درحالی ک خودش خواسته و درحالت عادی خیلی خوبه باهم و همه کارت ورمز وبرنامه ریزی کاراهاشو بامن انجام میده وچیزی پنهونی نداره
ولی این حرفش حتی میون دعوا اصل توجیهی نداره
دیشبم باز گفت
ازدیشب فکرمیکنم ک تموم کنم و بگم اگ دوسنداری برو پی زندگیت
یه دختر دارم و نمیخوامم تا اخر قضیه جدایی هیچکی خبردار بشه
نمیخوام اویزونش باشم.
خیلی سختمه ونمیدونم چکارکنم....