بیا ..بیا و کمی با دل من راه بیا .
کمی فقط کمی دستان گرمت را به من بده
بیا و عشق مرا بپذیر
اصلا امتحان کن
بیا و عشق مرا امتحانی برای مدتی بپذیر
اصلا نخواستی عشقم را ساعت ۹ شب کنار درب خانه ات بگذار
اما جانم کمی به من مهلت بده ، فقط کمی به من فرصت عاشقی بده ..
عشق من بسیار رنگارنگ است
عشق من گرم و سوزان است
عشق من فقط برای تو است
من شفاف ترین خودم را به تو خواهم داد
من صبح ها دست در دست خورشید می آیم
برایت نور می آورم.
من هر صبح چشمانت را بوسه باران میکنم
تمام خیابان های شهر را با تو خواهم گشت
تمام راه های جهان را باتو خواهم رفت
جان من بگذار کمی برایت عاشقی کنم
آسمان را برایت به زمین می آورم
نسیم خنک بهاری را خواهم گفت درموهای تو
جولان دهد
فکرش را بکن .. در غروب دل انگیز پاییز ما به تماشای پرواز پرستوهای مهاجر می نشینیم ..
و سفر نور در قلبمان جریان می یابد
باور کن ماه با دستان من به خانه تو پای میگذارد
ابرهای بارانی سقف خانه جنگلی مان خواهند شد
من برایت با ملودی باران میرقصم
ببا و کمی با دل من راه بیا
...لعنتی ، بیا و بگذار یکبار لب های من طعم گس دوست داشتن را بچشد .
آخر می دانی ، من فقط تو را دوست دارم .
فقط تو را ...