یکی از دوستام دو هفته پیش خواب دیده بود که تو خونشونه و داداششم مریضه و حال بده اونم نشسته و داره قران میخونه یهو یه شخص با یه لباس مشکی بلند که فقط از صورتش چشماش معلوم بود میاد تو و پاهاشم شبیه پای انسان نبوده
شب بعدشم دوباره خواب اونو میبینه که دنبال بوده و منم باهاش بودم
دوستم یجاا میره قایم میشه ولی اون میاد دنبال من .و چند شب دوست من از ترس خواب نداشت
امشب با همسرش رفته بودن یه جایی مثل یه منطقه کوهستانی تو ماشین بودن داشتن حرف میزدن که یهو همون شخص توی خوابشو بغل پنجره خودش مبینه که وایساده بوده و یه چوب دستشه نگاه میکنه (همون شخص وحشتناک توی خوابش)
انقد جیغ میزنه و به شوهرش میگه برو که از اونجا میرن