5 ساله گذشته... از هر لحاظ چه جنسی و جسمی چه روحی و روانی و عاطفی در طلاق هستیم, خیلی تلاش کردم😭, چه مشاوره ها که زوری بردمش چه دکترها که زوری بردمش, ولی همه رو به سخره میگرفت,5 ساله خون دل میخورم, به طرز عجیبی هیچ درک و فهمی از زندگی مشترک نداره اصلا نمیدونه روابط زناشویی یعنی چی, خودش هیچ نیاز جنسی نداره صفر صفر, جای دیگه ام سرش گرم نیست ازین جهت مطمئنم, بعداز سه سال از گذشت زندگی گفتم شاید اگه به خانوادش بگم یه کمکی بکنن, میدونین داشتم از فرط نیاز عاطفی و روحی و جنسی دیوانه میشدم, به خانوادش گفتم ولی هیچی ب هیچی, بهتر ک هیچی بدتر شد, هزاران بار خودن ابراز تیاز روخی و عاطفی و جنسی کردم ولی هر دفعه پس زده شدم, امید داشتم گفتم شاید درست بشه, همه ی مردها که از شکم مادر این چیزارو بلد نیستن...
خلاصه الان در طلاق مطلق عاطفی و جسمی بسر میبریم خیلی وقته
احساس میکنم از لحاظ روحی و روانی دچار ضعف شدید شدم
از لحاظ مادی یعنی پول و اینا تامینم, هرچی بگم میخره نه نمیگه, آرومه, اهل کاره, باعرصه ست,اذیتم نمیکنه...(اینا خصوصیات خوبشه)
چیکار کنم طلاق یا چی؟
همه راهی رو امتحان کردم