بیشتر میگشتم و از خونه مجردی و دوستام لذت میبرم ...بهترین روزای عمرم دانشجوییم بود
البته اینم بگم هر کی نگات کرد فکرنکن منسوری داره.کلا تودانشگاه هنه به هم نگاه میکنن.تورو خدا عاشقم نشو دیگه روزاتو خراب کنی.بری تو کلاس چند روزه اخلاقا تقریبا دستت میاد.بچه های دولتی صمیمی تر و ساده تر و خاکی تر از پیام‌نور و ازاده.ایقدرم ادمای ساده و خوب و مهربون توش پیدا نیشه.ولی اصلا سمت دخترای بد نرو.یهو تو رودروایسی دیدی قاطیشون شدی و اذیت میشی.
بیشتر درس میخوندم و وقتمو الکی به بطالت نمیگذروندم.
به همکلاسیم که خاستگارم بود جواب مثبت میدادم😂😐😂😂
من سعی می‌کردم متعادل باشم من خیلی خشک و رسمی بودم سر ساعت کلاس بعدم سریع دانشگاه ترک میکردن دانشجوی شهر خودم بودم تو کارشناسی نکردم یک بار برم محیط خوابگاه رو ببینم. چند تا عکس از خودم تو محیط دانشگاه ندارم. ارتباطم با چند نفر محدود بود اینجوزی نباش درست رو بخون تفریحات رو هم بکن تا میتونی دوست های جدید پیدا کن و دایره ارتباط رو گسترده کن. اساتید و دانشجو ها همه رو بشناس. ترم 4 ب بعد سر کار برو خیلی دیدت باز میشه ب آینده. زبان فراموش نکن اصلا اگر رشته علمی هست حتما و حتما تلاش کن با کمک اساتید مقاله خوب بنویسی و روند مهاجرتت تسهیل کتی
نه بابا من اصلا اهل عاشقی نیستم اینکه گفتم چطور رفتار کنم بیشتر منظورم با دخترا بود،مثلا خودمو تو جمع دخترونه شوخ و باحال نشون بدم یا خشک باشم یا مثلا باهاشون خارج از دانشگاه رفاقت کنم یا نه،چون شخصیت واقعی خودم یه ادم‌خجالتی و ارومه یه چیزی شبیه مجسمه
اگر اردو و تفریح و دور همی بود ازدستش نده ولی خب با تعادل و حفظ کن
با دوستام مسافرت زیاد میرفتم بیشتر به خودم میرسیدم کلاس هام پشیمون نیستم که همه رو میرفتم تازه الان که کروناست خیلی دلم تنگ شده برا همون غر زدن ها و استاد خسته نباشید گفتن ها
من ادم ساکتی نیستم ولی جلوی خودمو می گرفتم که ساکت و عصا قورت داده باشم الان میگم خیلی سخت گرفتم
اها عکسم زیاد بگیر خیلی زیاد
