سلام دوستان خوبین
دوستان میخام ی چیزی تعریف کنم من ۲سال باردار نشدم ب سختی با دوا دکتر خدا بهم ی دختر خوشگل داد
راستش یکی از فامیلای شوهرم ک عروسش باردار نمیشد ۵سال بود یدونه سقط داشت
وقتی میومدن خونمون معمولی میحرفیدن موقلی چشمدشون ب شکم من میوفتاد اون موقع۸ماهه بودم هی میگفتن وای دختر چیه دختر بزرگ میکنی میدی ب یه غریبه
بعد ب لروسشون میگفتن پسر بدنیا بیاری واست طلامیخرم واست جشن بزرگ میگیرم کنارمن میگفتن این حرف حدیث ها ۳بار خودم ب گوش شنیدم چون کنار خودم میگفتن ی بار خاستم بهشون بگم ک چرا منو میبینید زود بحث بچه دختر رو میکشین وسط خلاصه بعد گفتم ولش خدابزرگه خدا خودش میبینه درواقع عروسش۵سال باردار نشد اونموقع بچم رو مسخره میکردن خلاصه بگذریم
بعد چندماه قبل اعلام کردن ک عروسشون بارداره بعد هیرجا میرفتن میگفن پسره ما پرسیدیم گفتن جنسیت معلون نیست خلاصه فهمیدیم دختره بچش
الانم زایمان زودرس داشته عروسش
دیروز زنگ زدم جویای احوالشون شم داشتن گریه میکردن چرا خدا باما چنین کاری میکنه
خب خدا انگشت ندارع ک فرو کنه تو چشماتون از بس بچم رو مسخره کردن خومو ک چرابچت دختره خدا ب سرشون این بلایو اورده ک هی نگن پسر پسر
هیچ فرقی بین دختر پسر وجودنداره هردوتاشم نعمت خداست دخترم دنیامه
خاستم بگم ک اصلا نباید قضاوت کرد کسانی هستن ک حسرت یدونه به دخترو دارن