بچها دیشب با داداشم و زنداداشم رفتیم پارک بعد داداشم به شوخی بهم گفت تو رو تاب نمیدم الان بیهوش میشی منم ویشگونش گرفتم ،بعد الان زنداداشم عکس دست داداشمو گرفته داده کبود شده جاش،خیلیییی ناراحتم و عذاب وجدان دارم😭😭به قران نمیدونستم اینجوری میشه،بخدا ابجیمو ویشگون میگرفتم اینجوری نمیشد اصلا نمیدونم چرا واسه داداشم اینجوری شده😭😭😭بچها یه چیزی بگید از عذاب وجدانم کم بشه از زنداداشم عذرخواهی کردم منیکه به هیچکس نمیگم ببخشید اما میدونم هنوز ناراحته خیلی زنداداشمو دوست دارم،😭😭از داداشمم عذر خواهی کردم ولی هنوز پیاممو ندیده 😭😭بچها میدونید زنداداشم چرا ناراحته؟چون پدر شوهر و مادر شوهرش فکر میکنن کار اونه😭😭اینی که میگم داداشمه در واقع پسرعمومه که از بچگی باهم بزرگ شدیم منم بهش میگم داداش،دوشب پیشم با عموم دعوام شده نمیتونم بدم بهش بگم کار زنداداش نبود کار منه 😭😭😭بچها چیکار کنم؟😭😭
بچها اونم بعد اینکه ویشگونش گرفتم ویشگون گرفت پس ماله من چرا کبود نشد؟من و داداشم و بقیه سوار سرسره شدیم دستم الان کبود شده تو سرسره مگه من چیزی گفتم؟اونا هیچی نفهمیدن ازینکه دستم زخم شده ولی خیلی عذاب وجدان دارم