ساعت هفت پاشدم صبحانه همسرم رو آماده کردم فرستادمش کلاس داشت . نشستم سر خلاصه نویسی دخترم تا نه ونیم بچه ها بیدارشدم صبحانه با هم خوردیم ظرفها رو شستم جا پیاز سیب زمینیم رو مرتب مردم آشپزخونه رو جارو کشیدم. رفتم سر وقت ناهار پیاز و فلفل دلمه و سیر و هویج و سیب زمینی ریز کردم با بازو برا ناهار و خوراک جگر بوقلمون برا شام. ب رنج رو گذاشتم پلوپز
کلیسای ظرف شستن جمع کردم
برنامه هفتگی دخترم رو بزرگ براش نوشتم تو اطاق چسبوند
ظرفها رو جمع کردم
برادرم گفتم بیاد بهش غذا دادم برد. مامانم پیش داییم بیمارستانه دعا کنین براشون انشالله بخیر بگذره
رفتم حموم ریلکس بشم
اومدم همسرم رسید ناهار رو کشیدم خودم کمی خوردم اومدم رو تخت دراز کشیدم براتون تایپ میکنم
تازه ناهار اونا مونده جمع منم ظرف بشورم رخت تا کنم و.....