ما یک ماه پیش رفتیم فرش خریدیم که یه میلغی گرفتن واسه بیعانه وبقیه رو چک دادیم بهشون یه چک یک ماهه وقرار شد یک ماهه فرش به دستمون برسه من شوهرم چون چک مال خودش نبود از فروشنده خواهش کرد که چکو بانک نبرن تااخر وقت واصلا خرجش نکنن ک قبول کردن تاچک پاس بشه...
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
رفتیم مغازه واولش خیلی خوب پیش رفت سلام واحوال پرسی و اینا بعد دیگه بحث چک شد شوهرم صداشو برد بالا یهو وگفت من اونروز چقدر گفتم این چکو خرج نکنید یااخر وقت ببرید بانک مگه اصلا ب دست من فرش رسیده بوده ک زنگ زدید گفتید برگ میکنم
پلیس که اومد حقو به ما داد ولی اون گفت تیشرت منو پاره کرده شوهر منم گفتم موبایل منو پرت کرده شکسته اومد پلیس بنویسه ک من گفتم ننویسه صاحب مغازه هم از موبایل ترسید کوتاه اومد
درباره اسم کاربریم :هرچی میذاشتم قبول نمیکرد گفتم یه هوو بزارم ببینم قبول میکنه 🤔درکمال ناباوری قبول کرد☹️☹️گفتم چیکارکنم ازحالت هوووی دربیاد دست به دامن کُره ای هاشدم دیدم یکی هست اسمش هوووه 🤣🤣عکسشوگذاشتم دیگه😝😜😜