حساس نشو من مادرم عاشق بچه هام زیاد میشه رهام و رایان من بگن بریم خونه عزیز و بمونیم ولی ما نه نگفتیم رفتیم خونه مادرم یا مادرشوهرم با اینکه به قول خودت شب اذیت میشیم و مسیرمون دور میشه ولی اجازه نمیدم بچه بدون پدرمادرش باشن.با بچت راه بیا اگه اصرار کرد بمونم بگو باشه میمونیم من ی بار پسر بزرگم گفت بریم خونه عزیز و رفتیم حدودا یه هفته موندیم خونه مامانم اخرش خودش گفت بریم خونه دلم برای اتاقم تنگ شده.الان سن حساسیه باهاش راه بیا
بچه است دیگه به نظرم اشکال نداره حالا اگر گاهی مثلا چند ماهی یه شب بزاری بمونه بالاخره اونا هم مادر بزرگ پدر بزرگن ولی نزار عادت کنه که هرشب هرشب بخواد بره ولی گاهی چه اشکال داره
اوهوم همین کارو میکنم ممنون پیشنهاد خوبی بود منم بچگیم خیلی موندم خونه بابا بزرگم حتی ماه ها ولی بخاطر اون یک هفته ای ک پارسال ازم گرفتنش یه جورایی کینه مخفی دارم بدم میاد خیلی بچم باهاشون باشه درحالی ک میدونم بچم دوستشون داره باید خودمن کنترل کنم
عزیزم گلم رفتارتو عوض کن
شاید اونا خیلی بهش محبت میکنن وبچت هم بااونا راحته.
بچه من الان چهارسال ونیمشه از اول خودمون مخالف بودیم که بچه رو جایی بذاریم.الان اینجوری عادت کرده همه جا باخودم میبرمش.
شماهم میتونی وقتیکه پیش هم هستید دوتایی بابچت باآرامش ومهربونی صحبت کنی که بهتره همیشه پیش خانوادت باشی اگه موندن توهم بمونی واگه رفتن توهم بری
ی چی میگم نزار دستشون بهونه بدی بگن بچه بدون مادرش میمونه اون بچس عقلش نمیرسه ولی تو مادری بزرگی تو همراهش باش هرجا بچت بود بمون من مادرشوهرم میاد بچه هارو میبره بیرون یا شده یکی دو ساعت کنارشون باشه ک من نبودم ولی شب هر جای دنیا باشن من و شوهرمم اونجاییم
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
