من کلا ادمیم که به هیچکسی کار ندارم واقعا بیخیال همه هستماااا اینقدی خودم از 15 سالگی درگیر زندگی خودم و بیماریم و مشکلات بودم نمیرسم به زندگی بقیه!به زن داداشامم سالی یکبار میبینم کاری نداریم کلا!!!نمیدونم تقاص چیه طبق این گفته که هرچی سرت میاد تقاص یه چیزیه😐
خواهرشوهرمنم موقع عروسی میخواست عروسیمونوبهم بزنه عقددخترش بهم خورد
الهی خواهرشوهرمنم هرچی خودش ومامانش و باباش و شوهرم سر من و مامان من اوردن سر خودش بیاد .
خدا جای حقه
منتظر خواهر شوهر بزرگه هم هستم ببینه
نامزد سر کار بود
منو مجبور کرد جلوشون لباس عوض کنم
گفت میخایم ببینیم داداشم چی انتخاب کرده سه تا خواهر شوهر و دخترش به تماشای من نشستن سر تا پامو دید زدن
خیلی تحقیر شدم
منم منتظرم این بلا سر دخترش بیاد
یه بار که خیلی بد باهام دعوا کردن و توهین و بی احترامی خواهرشوهرمم زبون درازی زیاد کرد بهش گفتم الهی همه اینا سرخودت بیاد تازه با اعتماد به نفس گفت اگه من مثل تو بودم الهی بدتر سرم بیاد .
یه بارم پدرشوهرم بددلمو شکوند گفتم همیشه نفرینتون میکنم که همش سردخترتون بیاد مسخره ام کرد و گفت خب بکن باشه گفتم حالا ببین همش سرش میاد گفت اگه داری حق میگی میاد . اینقدر دلم ازاین مسخره کردنش شکست که بعد یک سال ونیم هنوز یادم نرفته و اتیش میگیرم .
کلا خانواده شوهرم و شوهرم خیلی ادعا دارن که خوبن و داتشون پاکه ازاینا که فکرمیکنن چون چادرومقنعه میپوشن ازهمه بهترن و تازه همش میگن مگه تو از ما بدی دیدی تاحالا. ای خدااا کی میشه همین حرفو خانواده شوهر دخترش بزنن بهشون و همین ادعا رو دربرابر تمام بدیاشون داشته باشن.
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
