تو اشپزخونه رو سینکم ی سوسک ریز دیدم. حالا من خیلی حساسم ب سوسک. اصلا همه سوراخ سمبه های خونم رو بستم. فقط داخل دسشویی سوسک ریز داریم اونم که گچ سوسک کش کشیدیم همونجا نینیرن تو خونه نمیتونن بیان. حالا ی ساعت پیش رفتم تو اشپزخونه سوسک ریز رو سینکم بود.داره حالم بهم میخوره. نکنه تحم ریزی کردن کثافتا.😥😥😥
دیگه حالم نمیاد رو اون سینک ظرف بذارم تو رو خدا کمکم کنین
میگن روز قیامت نی نی یارا رو میارن ب صف میکنن ازشون میپرسن ب کدامین گناه این کاربری رو میترکوندین ؟! اونوقت من قیامت ب پا میکنم 😕😏😄
کامن بزن من بارداریم سوسک دیدم از ترس روغن از دستم افتاد زنگ زدم شوهرم اومد جمع کرد😂
در یک شب از شب های زیبا خدا تورا در دستانمان قراررداد و مارو لایق تو دانست از ان پس تو به زندگیمان رنگ ومعناو مفهوم دادی...پسرمون دارا عشق زندگیه مامانو باباش یه مردادیه جذاب
خب جای گرم و مرطوب میان باید تمام کابینت ها رو تمیز کنی، و سم بریزی
کابینت ام تمیزه .فقط زیر سینکم ممکنه باشن. باید صبر کنم شوهرم بیاد بره نگاه بندازه ببینه چ خبره .البته زیر سینکمم فقط سیر دارم .چیز دیگه ای نداشتم .فقط از وقتی بچم ب دنیا اومده مث قبل نمیتونم همه جارو برق بندازم
میگن روز قیامت نی نی یارا رو میارن ب صف میکنن ازشون میپرسن ب کدامین گناه این کاربری رو میترکوندین ؟! اونوقت من قیامت ب پا میکنم 😕😏😄
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
به نقل از آیت الله العظمی اراکی: زمانی در ایران هرجا آتش روشن میکردند مردم برای بردن زغال گداخته و روشن کردن کرسی، تنور یا منقل به آنجا میرفتند در ماه خداییِ محرم، در نزدیکی خانه یک زن بدکاره، هیئتی به پا شده بود. زن هم برای بردن آتش به محل رفت و سوال کرد زیر دیگتان روشن است؟ آتش میخواهم. گفتند بله برو بردار. زن سمت دیگ رفت، و دید آتش خاموش شده خم شد و به هیزمها فوت کرد. مقداری از خاکستر به چشمش پاشید اما ادامه داد تا جایی که هیزمها دوباره روشن شدند. همان اندازه که میخواست برداشت و رفت.اما...همان شب خوابی دید . او دید چند نفر به گردن،دستهاو پاهایش غل و زنجیر بسته و میبرند تا عذابش کنند و هرچه فریاد میزد شما را به خدا ولم کنید کسی گوش نمیداد . زن،بانویی دید که از دور به آنها نزدیک میشد. مأمورهای عذاب با دیدن بانو زنجیرها را رها کردند. بانوی بزرگوار ایستادند و فرمودند چرا میبردیش. گفتند چون بدکاره و فاسد است . بانو گفت نههه... او نگذاشت آش نذری مجلس حسینم خراب شود ... دیگ را روشن نگهداشت. او بخاطر حسینم چشمهایش اذیت شد بخاطر حسین من رهایش کنید ....زن با ترس بسیاری وحشت زده از خواب بیدار شد و مدام با گریه و زاری از حضرت مادر، زهرای اطهر علیهاالسلام، کمک میخواست تا یاریش کند برای پاکدامنی.او همان زن انگشت نمای شهر، توبه کرد و با یاری حضرت زنی مومنه شد تا جایی که هر زمان و هر کجا روضه ای برای حضرت ارباب به پا میشد دنبالش میرفتند و او را دعوت میکردند. و با اولین جمله روضه خوان " السلام علیک یا ابا عبدالله" زن به شدت گریه میکرد و شیون جانسوزش بلند میشدجون و زندگیم فدات یا حضرت حسین علیه السلام که در ❤ خدایی و رضای تو رضای پروردگارمه تو بحث کردن دانش و ادب مهمه
نه کی گفته تو دستشویی و اشپزخونه نمیشه استفاده کرد من خودم همش گلوله های ریز کردم زدم به گوشه های ک ...
آره منم تو اشپزخونه داخل کابینت و رو لوله آب زدم. البته سه سال پیش.باید دوباره بکیرم .بعد ب نظرت بکش بکش بهتره یا امحا؟؟ آخه من چند بار رفتم بگیرم بکش بکش داد گفت بهتره
میگن روز قیامت نی نی یارا رو میارن ب صف میکنن ازشون میپرسن ب کدامین گناه این کاربری رو میترکوندین ؟! اونوقت من قیامت ب پا میکنم 😕😏😄
زیر کابینت دوروبر لباسشویی یخچال نیستو نابود میکنه جلو در ورودی خونه بالکن هم بزن
در یک شب از شب های زیبا خدا تورا در دستانمان قراررداد و مارو لایق تو دانست از ان پس تو به زندگیمان رنگ ومعناو مفهوم دادی...پسرمون دارا عشق زندگیه مامانو باباش یه مردادیه جذاب
منصبح بعد نماز صبح سر جانماز نشسته بودمیه سووسک بزرگقشنگ اومد طرفم زیر چادرم مثل فنر از جا پریدم به شوهرمگفتمکشتش،البته خونه مادرمم خونش قدیمیه هرکار کنی بازم سوسک پیدا میشه