واقعا یه دختر ۱۵ ساله چی از زندگی میفهمه ؟ الان یه تاپیک دیدم دختره سن کم ازدواج کرده و کلی مشکلات خب واقعا یعنی این بچه الان وقت شوهرش بوده ؟ من نمیگم همه ۱۵ ساله ها بچن ولی خب انصافا برای ازدواج وقت بسیاره اخه چرا انقدر عجله
اینجا یه خانمی بهم گفت من ۱۵ ساله بودم جوون بودم برای شوهر و بچهام حوصله داشتم ولی تو سنت بالاست بزرگ شدن بچهات رو نمیبینی و معلوم نیست تو مجردی چقدر گناه کردی و ....
حالا من با دخترم ۳۰ سال تفاوت سنی دارم کلاً🤦🏼♀️
ای آن که دیگر ندارمت بدان که همچنان از اعماق وجود دوستت دارم ؛ بدان هرگز توان تکرار خاطرات مشترکمان با شخص دیگری را ندارم؛ من بعد از تو هیچ وقت نخواستم گذرم به کافههای فردوسی بخوره؛ بعد از تو همیشه با بغض از میدان کاج رد شدم؛ وقتی بعد از تو رفتم شمال برای اولینبار دیگه از نگاه کردن به دریا لذت نبردم؛ دیگه توی تراسی که با هم هزارتا عکس داشتیم پام رو نذاشتم و حس میکردم اون خونهای که با ذوق چیده بودیم برام قفسه ولی هنوز همه چیز سرجاشه چون بعد از تو هیچکس سلیقهاش مثل تو نشد .دلم خیلی برات تنگ شده برای دیدن صورت قشنگت که نمیدونم خاک سرد و بیرحم باهاش چکار کرده؟دلم خیلی برای لمس دستهای گرمی که زیر خاک سرده تنگ شده.روزهای آخر بابت خیلی چیزها دلگیر بودم و نشد بیام پیشت و برای آخرین بار باهات وداع کنم چون باور نداشتم تو میری و فکر میکردم مثل همیشه میای و همه چیز رو از دلم در میاری...چون نشد خداحافظی کنیم داغ دلم هرروز تازهتر از قبل میشه حتی تو روز خاکسپاری نشد جمعیت رو کنار بزنم و بیام از ته دل گریه کنم و جیغ بزنم تا کمی سبک بشم و بغصم توی گلوم خفه شد آخه خیلی سخته که حتی نتونی اونقدری که دلت میخواد برای عزیز از دست رفتهات گریه کنی تا خالی بشی.کاش حداقل به خوابم بیای عزیزان لطفاً ازم نپرسید امضا در مورد چهکسی هست. ممنونم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
به نظرم فکر ها بهتر شده اما سیستم کشوری هنوز در گذشته مونده. اگه زنی هم بخواد رئیس خودش باشه... &nbs ...
اره واقعا اینم هست اما خب سطح کلی جامعه درگیر تفکرای قدیمیه مثلا تفکر یه دختر دهه هشتادی بروز شده ولی توسط مادر و مادر بزرگ و ... احاطه میشه و انقدر تو سرش میخونن که اگه شوهر نکنی از دوستات عقبی و این ترسو بهش القا میکنن که مجبور میشه به انتخاب
اره مهم خودشه که راضیه ایشالا همه طعم مادر شدنو بچشن ❤
همه .همه چیز رو سر وقت گیرشون بیاد ...همون موقعی که میخان ..کسی که گرسنه هست از زمانش بگذره بهم میرزه .تعریف ما از زندگی همینه .سر وقت
امیدوارم .خدا اونی که از دلت میگذره و آرزوت هست رو برآورده کنه .حاجت دل منم بده و فرزندم به بالاترین سطح و مقطع در زندگی برسه و غرق در خوشبختی و شادی باشه و فردی موفق باشه .الهی آمین
اطافیانم بیشترشون تو سن کم ازدواج کردن و بیشتر هم فامیلی وصلت میکنن ،خداروشکر زندگی همه مون خوبه و همه راضی هستن،از دید ما همین که مرد معتاد و خیانتکار نباشه و یه کار حسابی داشته باشه یه خونه و یه ماشین و یه پس انداز یعنی زندگی رو بردیم.
خدای بزرگ و قشنگم کاش میتونستم بابت شکرانه اش دستاتو ببوسم.خدا جونم مراقب دو پرنسسم و باباشون باش،که دنیامن.
خواهرزادم ۲۴سالشه سال پنجم پزشکیه خواستگار خیلی داره کارمند نظامی پرستارو....خواهرم ذوق زده شده میره همه رو تحقیق میکنه هرچی بهش میگم خواهرمن هنوز زوده بزار درسش تموم شه یکنفر درسطح خودش باید باشه ول میکنه مگه خواهرزادم خانوم مودب و از خواهرم پخته تره با آرامش رد میکنه فقط
خداجونم نی نی کوچولو سالم بیار کنار منو بابایی و داداشی که حسابی منتظرشیم کوچولوی من عاشقتیم😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍
اينو بشنوه ميره دم خونشون😅 اره يكي بود ميگفت دخترا ١٥ ازدواج نكنن و برن دانشگاه هرزه ميشن 😕 خدا ...
مامانم یه فامیل داره میگه به دخترم اجازه نمیدم بره دانشگاه هرزه میشه یکی از دوستام میگفت داداشم گفته نمیزارم بری دانشگاه اینو گفت دود از کله ام بلند شد آخه به یه مرد چه ربطی داره که تو زندگی من دخالت کنه حالا میخواد برادرم باشه یاشوهرم یا..
قصد قضاوت ندارم ولی دختر ۱۵ سالهای که فکر میکنه برا شوهر کردن عاقل شده ای کاش حداقل عقلش میرسید که یه دیپلم بگیره
ای آن که دیگر ندارمت بدان که همچنان از اعماق وجود دوستت دارم ؛ بدان هرگز توان تکرار خاطرات مشترکمان با شخص دیگری را ندارم؛ من بعد از تو هیچ وقت نخواستم گذرم به کافههای فردوسی بخوره؛ بعد از تو همیشه با بغض از میدان کاج رد شدم؛ وقتی بعد از تو رفتم شمال برای اولینبار دیگه از نگاه کردن به دریا لذت نبردم؛ دیگه توی تراسی که با هم هزارتا عکس داشتیم پام رو نذاشتم و حس میکردم اون خونهای که با ذوق چیده بودیم برام قفسه ولی هنوز همه چیز سرجاشه چون بعد از تو هیچکس سلیقهاش مثل تو نشد .دلم خیلی برات تنگ شده برای دیدن صورت قشنگت که نمیدونم خاک سرد و بیرحم باهاش چکار کرده؟دلم خیلی برای لمس دستهای گرمی که زیر خاک سرده تنگ شده.روزهای آخر بابت خیلی چیزها دلگیر بودم و نشد بیام پیشت و برای آخرین بار باهات وداع کنم چون باور نداشتم تو میری و فکر میکردم مثل همیشه میای و همه چیز رو از دلم در میاری...چون نشد خداحافظی کنیم داغ دلم هرروز تازهتر از قبل میشه حتی تو روز خاکسپاری نشد جمعیت رو کنار بزنم و بیام از ته دل گریه کنم و جیغ بزنم تا کمی سبک بشم و بغصم توی گلوم خفه شد آخه خیلی سخته که حتی نتونی اونقدری که دلت میخواد برای عزیز از دست رفتهات گریه کنی تا خالی بشی.کاش حداقل به خوابم بیای عزیزان لطفاً ازم نپرسید امضا در مورد چهکسی هست. ممنونم