مامان منکه تا دوسال بعد از ازدواج هم توی همه ی مسائلم نظر میداد🙄گوش نمیکردمم قهرو دعوا،ی بند تو گوشمم میخوند شوهرت بیخود کرده میگه آرایش کن!!!البته شوهرم فقط واسه خونه میگفت آرایشو🙄
گیر خاصی نمی‌داد
کلا بی خیال بود😁
هیچی بهش امار نمیدادی ک بابتش گیر کنی
عجب مامانی ..
خدا بیامرز همش میگف موهاتو بذار تو و به گوشی دست گرفتنم حساس بود😔
نمیذاشت برم خونه دوستام ک برادر بزرگ داشتن
کلا ب همه چیم گیر میده
زیاد بازی کامپیوتری میکردم. اون دوره که هری پاتر تو اوج بود و بازیاش اومده بود. چند ساعت پای کامپیوتر می نشستم. میومد سرم داد میزد. 😅
مامان من به دختر بودنم گیر میداد))):دوس داشت پسر بودم
مامان من خدا رو شکر از در پی ما نبود چسبیده بود به شوهر جونش اونم >>>>>>>>>>>>> گذاشت جلوش
ی بار خواستیم با دوستام بریم سینما هرچی زجه زدم نذاشت دوستام رفتن فقط من نرفتم
پارک نمیذاشت برم گفت داداشت نمیذاره میاد میزنتت . ب داداشم اس دادم گفتم اخه چرا نمیذاری پارک برم گفت چی میگی پارک رفتن تو ب من چ 😐😂
مذهبی مادرت؟
بدترین گیرش اینه که جرات ندارم اسم مادرشوهرم به گلایه
کبیارم
فورا محکوم میشم 😒
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
