سلام ، یه موردی پیش اومده واسم که واقعا دارم اذیت میشم و بجز این سایت جای دیگه ای برای درد دل پیدا نکردم..
من با یه دختر دوست هستم که ما فقط دوست معمولی بودیم اما اون همش یه جوری غیر مستقیم میگفت که دوست داره صمیمی تر بشیم.
از اونجایی که ما فقط دوست معمولی بودیم من حس خاصی بهش نداشتم و با وجود اینکه شخصیت اون دختر رو خیلی دوست دارم اما واقعا نمیدونم عاشقش هم میتونم باشم یا نه!
خلاصه امروز من اوکی دادم که صمیمی تر بشیم. اما بعد از چند ساعت عذاب وجدان و از اونجایی که دودل بودم تصمیم گرفتم قبل از اینکه یه دوستی ساده که علاقه خاصی توش نیست به عشق تبدیل بشه جلوشو بگیرم و حداقل قبل از اینکه همه چیز از اینی که هست بدتر بشه جلوشو بگیرم
میدونستم اون ناراحت میشه اما ترجیح دادم الان برای یک روز ناراحت بشه و قضیه رو فراموش کنه ، اما طوری نشه که ما بعد از دو سال رل بودن کات کنیم و تا آخر عمر با خاطرات همدیگه زندگی کنیم! و وقتی اسمش که هلیا هست رو میشنوم بغضمبگیره!
وقتی بهش گفتم گریه کرد 😭 و منم از گریه ی اون گریم گرفت و هنوزم ناراحتم بخاطرش
ولی من واقعا خوبی اونو میخواستم و برای خودش این کارو کردم. نمیخواستم که بعدا بیشتر اذیت بشه.
ای کاش هیچوقت نمیذاشتم کار به اینجا بکشه
بنظرتون من کار درستی کردم؟