ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
تا تو گورم پدر مادر باید خرجمونو بدن واقعا خیلی زشته🤦🏻😑 من ک عمرا بذارم خونوادم خرج سیسمونی بدن شوهرمم حرفشو زدیم بهش برخورد ک مگه چلاغم بقیه خرج بچم کنن
خدایا بر زبان ما "شکر" را جایگزین "ناله و غرغر" بفرما
بابام می خواست به زور بده شوهرم نداشت گفت بچمونه باید خودمون براش بخریم حتی سر جهازیه هم شوهرم و بابام دعوا داشتن که کدوم بخرن به نظرم زنو شوهر خودشون باید وسایل خونه و سیسمونی بچه رو بخرن که خودشون زندکی رو ساخته باشن
ولی شوهر من میگه بچه منه بابات بیاد وسایل بخره اونوقت به من نمیگن بی عرضه؟
تمامي دينم به دنياي فاني،شراره ي عشقي که شد زندگانی،به ياد ياري خوشا قطره اشکي،به سوز عشقي خوشا زندگاني،هميشه خدايا محبت دلها،به دلها بماند به سان دل ما،که ليلي و مجنون فسانه شود،حکايت ما جاودانه شود،تو اکنون ز عشقم گريزاني،غمم را ز چشمم نمي خواني،از اين غم چه حالم نمي دانی،پس از تو نمونم براي خدا،تو مرگ دلم را ببين و برو،چو طوفان سختي ز شاخه غم،گل هستي ام را بچين و برو،که هستم من آن تک درختي،که در پاي طوفان نشسته،همه شاخه هاي وجودش،زخشم طبيعت شکسته
پدر من که هم جهیزیه داد هم سیسمونی تازه پول عملمم سر هردوتا سزارینم بابام داد اخرم بچمو برد داد به خ ...
ینی چی؟چرا بچتو داد به خواهرش؟
گاهی آدم تو جنگ با خودش باید اونقدر پیش بره که یه ویرونه بسازه از وجودش...اونوقت از دل اون ویرونه یه نوری، یه امیدی، یه جراتی جرقه میزنه... بس نیست این همه ناکامی؟این همه بدبختی...توی دنیایی که دو روز بیشتر نیست،منتظر چی هستیم؟کدوم معجزه؟کدوم خوشبحتی باد آورده؟🍀
خیلی زشته که بخوایی خرج بچتونم پدرتون بده چطوری روتون میشه واقعا
فک کنم استارتر خودش قراره بخره
جهیزیه شم انگار خودش خریده اخه میگه تازه راحت شدم از جهاز
تمامي دينم به دنياي فاني،شراره ي عشقي که شد زندگانی،به ياد ياري خوشا قطره اشکي،به سوز عشقي خوشا زندگاني،هميشه خدايا محبت دلها،به دلها بماند به سان دل ما،که ليلي و مجنون فسانه شود،حکايت ما جاودانه شود،تو اکنون ز عشقم گريزاني،غمم را ز چشمم نمي خواني،از اين غم چه حالم نمي دانی،پس از تو نمونم براي خدا،تو مرگ دلم را ببين و برو،چو طوفان سختي ز شاخه غم،گل هستي ام را بچين و برو،که هستم من آن تک درختي،که در پاي طوفان نشسته،همه شاخه هاي وجودش،زخشم طبيعت شکسته