چرا انقدر احمق شدم تو ۱۸ سالگی اردواج کردم چرا فک کردم خونه شوهر ببخشیدا بردم ریدن چرا فک کردم میخوام پرنسس اونجا شم بخدا لعنت ب این فیلمای ترکی ک فقط ادم رو میبره تو جو چرا اون ارامشم رو دادم و خودمو انداختم تو اتیش اخه شوهر میخواستم چیکار خونه بابام پادشاهی میکردم چرا خر شدم خاگ بر سرم بمیرم راحت شم
با فیلم ترکی جو گرفتت شوهر کردی؟
حالا مشکلت با شوهرت چیه
وا عزیزم چیشده مگه چرا انقد بخودت بد و بیراه میگی
سنت مناسب بود ادمت اشتباه
فککنم دگ نظر همه این شده
چی شده حالا
اگه اول ازدواجت هست حست طبیعیه کم کم کنار میای و مشکلات رو بهتر مدیریت میکنی
ایها الناس چرا اسی ازدواج کرد ؟؟؟ آروم باش بابا الان میوفتی رو دستمون
خانواده ت نباید اجازه میدادن !
من تا سن 22 اصلا پدر و مادرم اجازه نمیداد خواستگار بیاد خونمون
منم فیلم ترکی زیاد دیدم ولی تاثیری روم نداشت
خوبه که خونه شوهر یجورایی خونه خودته راحتی حالشو میبری
خوب عیبی نداره حالا که ازدواج کردی حرص نخور انقدر
زندگیم سختیای خودشو داره
حالا که این راه و رفتی سعی کن ازش لذت ببری
اگه همسرت بیرون کار میکنه کارای خونه با شماست
اگر دوتاتون بیرونید کارای خونه تقسیم میشه دیگه
دو نفر باید کار انجام بدن برای زندگیشون
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
55 ثانیه پیش
59 ثانیه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
