خیلی خیلی حسودیم میشه به

والا برا من طبقه بالامون هستن...ولی من هیچوقت دستشون ندادم بچمو...چون از نوع تربیتشون خوشم نمیاد...یه بار مادر شوهرم بهم گف سعی نکن بچه باادب تربیت کنی چون من نمیذارم....هرچی بریسی پنبه میکنم...من از خودم و کارام میگذرم ولی تو ابن ۳سال یه بار فقط پیشش گذاشتم...

میفهمت عزیزم...

من بچه ام ۴۲ روزش بود پلیس به جرم کلاهبرداری همسر دزدم رو گرفت ...من موندم با بی ابرویی خجالت ما اصلا همچین چیزایی تو خانوادمون‌نداشتیم..پدر و‌مادرش که کلا گفتن به ما ربطی نداره...

پدر و مادر خودمم گفتن ای وای ابرومون...من موندم با ی بچه ۴۲ روزه مرخصی زایمان بودم با کلی قسط حتی پول پوشک نداشتم ‌حتی مادرم بچه رو برای حمام‌من نگه نمیداشت به روی خودشم نمی اورد منم نگفتم میرفتم حمام بچه رو پام خواب بود من خودم رو زیر شیر گربه شور می کردم...تا تکلیفم با همسر کثافتم روشن شه یکسال تنها بودم برای همه چیز مشکل داشتم خرید سرکار حمام ..اینا رو‌ گفتم که بدونی خیلیا مثل شما هستن..اما الان دخترم ۴ سالشه و خدا رو شکر همدم خوبیه برام..این نیز بگذرد

خدا بهت قوت بده عزیزم سخته خیلی

مادرشوهرت سادیسم داره؟؟؟  

منم خونواده شوهرم واسه اینکه حرصم بدن ازاین بی توجهی ها زیاد کردن.ولی دیگه عادت کردم.منم مناسبتی داشته باشم یا تولد اونارو نمیگم.چون حتی یکبار یه لطف نکردن حتی چه زمانی که باردار بودم تا الان که بچم سه سالشه.لطف نکردن که هیچ بدجور اذیتم کردن.واگذارشون کردم به خدا که همیشه هوامو داشته

واقعا دست تنها بچه داری سخته،یکم بزرگتر بشه باز کارت راحتتر میشه

نه ولی چون منو دوس نداره...سعی میکنه اذیتم کنه...اخه من خیلی مبادی اداب هستم برعکسشون....من حتی یه کلمه هم حرف بد نمیزنم درست برعکسشون

خدا صبرت بده واقعا  

عزیزم منم شهرغریبم و اینک شوهرمم خانوادش اینجانیشتن کلا تنهای تنهای .هرجامیرم باید بچم وببرم .یه دکترنمیتونم برم مخصوصا توکرونا ازبچم میترسم .یه سری قبل کرونا رفتیم بیمارستان براقلب من صبح زود ساعت 7بود پسرمم مجبورابردیم ...انقدراونحا گریه کرد ازبی خوابی .همه صداشون دراومده بود ابروم رفت .یکی نبود بچه روبزارم پیشش.بعدشم تشنه گشنه برمیگردم خونه .همیشه حسرت یه خونه ام خستم برم خستگیم دربره .ولی ...ازشهر غریب متنفرم .خاک توسر غریبی کنن بخدا .اعصابم باز خوردشد یادم افتاد.اه

به این فکر کن اگه بچه نداشتی و تک و تنها بودی چی؟ بشین با پسرت حالشو ببر، دعا کن همیشه سالم باشین و نیازی به کسی نداشته باشی 

خیلی ها در حسرت بچه هستن،همه ی سختیاشم به جون میخرن

منم مثل تو از خانوادم دورم،ولی باور کن حاضر نیستم یک ساعت بچه رو بدم دست مادرشوهرم از بس بی ادب و بی تربیت بار میارن.رفتارشو با بچه جاریم میبینم چون مادرشوهرم بزرگش کرد بخاطر شاغل بودن مادرش اصلا بچه دستش نمیسپارم من

روزهای تعطیل بچه رو بده همسرت یکی دو ساعت نکه داره

فک کن کل خانواده همسرم علیه من هستن...گاهی فک میکنم بینشون تنها هستم ودیر یا زود شکستم میدن ودخترم یکی میشه عین خودشون....خیلی غصه میخورم...🥺🥺

منم بچمو پیش هیچ کس نمی زارم فقط شوهرم اونم که می رفتم باشگاه یا بازار اصلا پیش مادر شوهرم نمی مونه شما هم بزار پیش شوهرت برو بازار

منم مث توبودم نوه های دیگه شونونگه مسداشتن بچه منونه.ناراحتی اعصاب گرفتم بس ک جوش زدم