اینو یادم رفت بگم اینم باحاله
کلاس پنجم بویم با دختر خالم اونموقع من خیلی شاخ بودم مثلا ی پسری هر روز میفتاد دونبالمون ک تریپ عاشقی من شما عاشق و میمرم براتون و نامه منم حس میکردم خیلی شاخم ی روز رفتیم ی مراسمی نیمه شعبان بود طبقه دوم داشتن شربت اماده میکردن منو دخترخالمن رفتیم طبقه دوم ک ی پنجره ام داشت ک ببینم پسرا کجان چون نمیزاشتن پسرا بیان بالا دیدم پسره داره شکلک در میاره چشمتون روز بد نبینه ی کلمن پر شربت اونجا کزاشته بودن یا پاکت شکرم خالی کردیم توش و از پنجره ریختیم سر رو پسرع باورتون میشه از سر و روش شیر میبارید کل تتش چسب چسبی شده وایی یاد قبافش ک میفتم دلم میخواد بمیرم