من بعد از اینکه تجربه خیانتی که بهم شد رو گزاشتم کلی سوال دریافت کردم که گاهی تو جلسات مشاوره از مشاورم سوالاشونو میپرسیدم
تا یه بار مشاورم کلافه گفت به زندگی خودت برس زندگی و اینکه تجربه تو به درد همه نمیخوره
بهم گفت اگه کسی تجربه ای مشابه تو داشته باشه باید دو تا شرط داشته باشه که همه چی مثل زندگی تو خوب پیش بره
اول اینکه پیشینه زندگی خوبی داشته باشن یعنی یه حداقل علاقه ای بینشون باشه
دوم اینکه اگه شرایط اونجوری که خواستی پیش نرفت توانانایی طلاق داشته باشه (کارمند باشه یا خانوادش پشتش باشن یا یه پشتوانه مالی داشته باشه) در غیر اینصورت اثبات خیانت چیزی جز آزار روحی برای شخص و پررو و قبیحتر شدن همسرش نداره
کسی که مثلا دوبار خیانت کرده و هر دوبار زنش فهمیده و بخشیده بار سوم راحتتر خیانت میکنه چون ترس قضیه براش میریزه مخصوصا اگه آبروش تو فامیل رفته باشه پسسسس لطفا لطفا لطفا اگه شرایطشو ندارین خودتونو آزار ندین و دنبال اثبات خیانت و .. نباشین
من گفتم این زندگی جهنمه برای یه زن با این شرایط گفت باید خودش با توجه به شرایط زندگیش مشاوره بگیره خیلیا تونستن همسرشونو سربراه کنن خیلیا تونستن تو همین شرایط زندگی خوبی برای خودشون و بچه هاشون بسازن خیلیا صبر کردن و یه کاری یاد گرفتن و یه سرمایه برای خودشون ساختن و وقتی همسرشون دیده طرف دیگه بهش وابسته نیست درست شده یا راحت جدا شدن و یه زندگی جدید ساختن
اینا همه و همه بستگی به فرد و شرایط داره
بعضیا ذاتا به خاطر شرایطی که توش بزرگ شدن دلشون میخواد مظلوم باشن و دل همه براشون بسوزه حتی اگه آگاهانه ازین رفتارشون آگاهی نداشته باشن
میگفت من مراجع داشتم هر راهکاری بهش میدادم دوتا دلیل میاورده که نمیشه و آخرشم همونجوری به زندگیش ادامه داده