خواهرم مجرد ازوقتی من عروسی کردم همه وسایلمو ازفرداش مینداخت بیرون ازاتاق که ببر زودتر نمونه اینجا
بعد میرفتم خونه مادرمینا لباسمو میزاشتم تو اتاق انقدر دعوا کرد که لباستم نزار تو این اتاق
حالا امروز یه کشو پلاستیکی داشتم تو اتاق که یه شلوار خونگی و تیشرت بود اونم انداخت بیرون که من جا ندارم نزار اینجا
میریم خونه مادرم یه چیزی ادم میخوره انقدر میگه خوردی
از خونمون اومدم کلی نشستم گریه میکنم خیلی دلم پر شده همه خواهراشون اینجورین
انقدرم دادو بیداد و دعوا ...
دلم نمیخواد خونه مادرم برم
ازت بزرگتر یا کوچیکتر
سلام
بی ادبی هیچ وقت عادی نیست
والدینتون باید به ایشون تذکر بدن
😐😐دیوونس مگه
إن شاءالله هرچه زودتر ازدواج کنه احتمالا باهات خوب میشه
من خواهر بزرگم ایتقدر اذیتمون میکرد وقتی ازدواج کرد انگار دنیا بهمون دادن منم وسایلاش بهش دادم ببره البته خواهر من یه فامیل بهم ریخته بود
وا خوب جوابشو بده خونه او نیست ک صاحبخونه ی نفر دیگس
اصلا عادی نیست. بشین باهاش حرف بزن ببین مشکلش چیه
اره خاهر منم اينجوري بعد ولي چندبار توپيدم بهش و گفتم همونقد كه تو از خونه پدري سهم داري منم دارم و منم دختر اين خونه ام .. به حرفاش گوش نده و توام جوابشو بده
اره عزیزم عادیه. نوعی از حسادت. من نامزد بودم ابجیم غذا از بیرون برا همه میگرفت جز من. تموم کادوهایی هم که دوران مجردیم براش گرفته بودم جلو چشمم انداخت سطل اشغال البته بجز طلاهایی که داده بودم و و و اینقدر حرکات نفرت انگیز انجام داده و میده که از یاداوریش حالم بدمیشه
