یه بیداری دقیقا عین یه کابوس،مثل گشتن تو تاریکی و بی فانوس،میچرخم تو حباب انتظار تو،مثل ماهی و تنگ و وهم اقیانوس....زندگیم سوخت ...جسد آرزوهام مونده روی دستم...خوشبحالت زندگی کردی💔ولی من نه نتونستم😔
عجیبترین رفتار بابام از نظر مامانم:منو داداشم که دعوا میکنیم خودشو میزنه اون راه که یعنی نمیشنوه و یا به یه بهانه ای میره بیرون،در نتیجه مامانمه که باید مارو جدا کنه و اینکه بابا اصلا عصبانی نمیشه،فقط یه بار سر اینکه من میخواستم خودمو سر کنکور بکشم عصبانی شد.جواب فوش رو هم نمیده.ارزومه مثل بابام خویشتن دار باشم.
هر دستوری مادرش میده همونکار رو میکنه مثلا میگه میخوام بریم فلان جا من مخالف میکنم قبول نمیکنه اما اگ مادرش بگه نرو قبول میکنه. کاش هیچ مردی اینجوری نباشه😣