یادمه از بچگی با خانواده همسرم رفت و امد داشتیم و خیلی به هم نزدیک بودیم من از دوازده سالگی عاشقش شده بودم
یه سری اومده بودن خونمون و خسته بود رفت تو اتاق من رو تختم خوابید
اونشب تا صبح پتورو محکم بغل میکردم و هی بوش میکردم😅
این تنها حس شیرینیه که یادمه