شبا یهو خونمون همه خوابن درو پنچره های خونمون میلرزه (خونمون مورچه هم راه بره شیشه پنچره در اتاقمون تکون میخوره )
شبا انگار کشوها رو یکی دست بزنه تق تق بازو بسته میشه خیلی کوچیک ....
یا اون دفعه همین چند شب پیش بود از تشنگی بیدار شدم رفتم اب خوردم داشتم در اشپزخونه رو میبستم صدای عطسه شنیدم برق حالو روشن کردم دیدم در قفله دیگه جرئت نکردم در حمومو باز کنم
خیلی چیزای دیگه هستن که نگم بهتره وگرنه فکر میکنید دروغ میگم.........................................................................................