دیشب با شوهرم مادرشوهرمو بردیم دکتر و ب کسی هم نگفتیم که نگران بشن .حالا جاریم اومده میگه چرا منو خبر نکردی چرا منو نبردید با خودتون منم گفتم مگه میخاستیم بریم پیک نیک که ببریمت تو که با مادرشوهر میرفتی بیرون مگه بمن میگفتی که من همه چیزه زندگیمو بگم .طلبکاره که چرا همه چیز زندگیمو بهش نمیگم .کفرمو در اورده سر هرچیزه کوچیکی ازم طلبکاره 😑😑😑چکار کنم؟گفتم حالا دفعه دیگه تو ببرش دکتر اخه مسابقس مدال طلا میدن