دوستان، مامانم خیلی منو اذیت کرده، همیشه تحقیرم میکنه، حس خوبی به شوهرم نداره، نمیدونم بنده خدا شوهرم چه هیزم تری بهش فروخته، همیشه داره غیبت شوهرم میکنه، با اینکه بهش رو نمیدم اما بیشتر وقتها یه جوری درموردش حرف میزنه که تحت تاثیر حرفهاش قرار میگیرم با شوهرم دعوامون میشه بعدش....
خلاصه خونه خودشونو زده به نام خواهر برادرام، هیچی به من نداده، اصلا ازش محبت ندیدم، ازدواج خواهرمم تا قبل عروسی به من نگفتن خواهرم نامزدیه، خیلی خودم و شوهرم تعجب کرده بودیم از رفتارهاشون، خییییلی جزییات دیگه که حوصله تایپ کردنشون ندارم
الان دیگه باهاش قطع رابطه کردم، حتی تلفن هم نمیکنم، با خواهر برادرهامم....
ولی همش خواب میبینم غمگین و تنهاست، و من باید برم پیشش، یا میبینم استوری غمگین میذاره، به نظرتون من چکار کنم؟