شوهرم گفت تو چند ماهه نیومدی مامان بابام فکر کردن ما قهریم میگم میام پیش تو فکر میکنن میرم با دوستام میگن تو که با زنت خوبی میری خونشون میرین بیرون پس چرا نمیاد اینجا دو سه ماهه ندیدمشو شوهرم میگه شش ماه همش غر میزنه
ما سه ماه دیگه میریم سر خونمون حتی نمیدونم چطور قراره با اونا زندگی کنم شوهرم میگه تو میخوای چند سال با اینا زندگی کنی چرا گوشه گیری میکنی فردا کارت به اینا میفته ولی دست خودم نیست الانم همش حالم بده و ماتم دارم
شوهرم میگه من برا خودت میگم اینطور اذیت میشی شما میگین من چکار کنم😓