2777
2789

من ۱۰ سال پیش وقتی دانشگاه قبول شدم ۱ سال بعدش تو دانسگاه عاشق یه پسره شدم

هر وقت میدیدمش تمام تنم میلرزید دستام میلرزید هول میکردم

اونم کمو بیش با این رفتارای تابلوی من انگاری فهمیده بود

ولی انقدر مغرور بودم ک غیر مستقیم نگاهش میکردم از کنارم رد میشد خودمو ریلکس نشون میدادم ولی از درون آتیش بودم

الان بقیه شو میذارم...

گذاشتی لایکم کن

دیدم همه تو امضاشون خواستن دعاشون کنین گفتم منم بگم  دوستان خواهشا دعا کنید یه کار خییییلی خوب که این مشخصات رو داشته باشه : حقوقش خیییییلی بالا باشه!پنج شنبه جمعه ها و روزای تعطیل پیشمون باشه ! بهش سر کار ناهار بدن نخوام خودم ناهار بذارم! کارش اسون باشه از کار میاد انقدر خسته نباشه ! بیمه داشته باشه ! بازم حقوقش بالاااا باشه !! گیر شوهرم بیاد حالا اگر ی صلوات بفرسی ک نور علی نور اگه تو نماز و دعاهات یادم کنی که ان شاءالله یک در دنیا صد در اخرت نصیب خودت شه!!!

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

خو

گلومون مونده زیر چاقوی کند روزگار....نه میبره نه ول میکنه!!!!! بیشعوری اگه درد داشت بازم یه عده ای مسکن میخوردن به کارشون ادامه میدادن......... هر چی رو که گفتیم خدا نصیب نکنه فول اچ دی نظاره گرش بودیم!!!

دوستام فهمیدن و میخواستن یه جورایی مارو بهم نزدیک کنن اون ترم بالایی بود

خودشم هر وقت منو میدید زل میزد تو چشمام

تا اینکه گذشت بعد ۴ سال اون فارغ التحصیل شد رفت

روز و شبم گریه بود اصلا حالم خوب نبود

۱ سال بعدشم من فارغ التحصیل شدم

ولی اون موقعها ک خونه بودم بازم بهش فکر میکردم

یه شب ک خیلی حالم بد بود خوابیدم

خواب دیدم شماره سو داره میده بهم


ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792