قبل ازدواج ظاهر برام اهمیت نداش اما بعد عقد نمیدونم چرا انقد برام مهم شد و از چهرش بدم میومد تا یه مدت اینجا تایپیک میزدم که بهش علاقه ندارم و این حرفا. اما یکم نشستم فک کردم. ظاهر ادم دست خودش ک نیس حالا مثلا یه ابروی کمونی و لب قلوه ای داشته باشه هنر کرده؟ دیدم که با همه چیزم کنار اومده با طلاق قبلیم با بیماری قلبی که دارم با باکره نبودنم. همیشه منو میخندونه از گل نازک تر بهم نگفته. گفتم کاری میکنم باهم پولدار شیم بعد ظاهرشم درست میکنیم. کاری میکنم همه دشمنامون انگشت به دهن بمونن... اما یه درس یا یه تجربه..