سلام بچه ها.من تو دوران عقدم و یک ساله که هنوز عروسی نکردیم.چند وقت پیش با نامزدم بسیار شدید دعوام شد و ایشون برخلاف همیشه که کلی قربون صدقه من میرن و دوستم داره؛با عصبانیت گفتن که گمشو برو خونه ی بابات و گمشو از خونه ما بیرون؛بعدشم که کتکم زدن و گفتن چقدر بهت بگم دوست ندارم؟؟؟چجوری بگم نمیخوامت؟؟🥺😥بعدم زدن رو قرآن که بخدا طلاقت میدم😢😢اما بعدش باز ازم دلجویی کردن و گفتن زندگی بالا و پائین داره.به نظرتون الان چیکار کنم؟چجوری باهاش رفتار کنم؟من که تصمیم گرفتم دیگه نرم خونه شون
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
من یه خانم شاد و سرحالم که تمام قد پای زندگیم ایستادم.🤗🤗🤗 یه آدم قوی که داره روی زندگی رو کم میکنه! 😊😊😊من بدون وجود پارتی، شانس و هرچیز دیگه ای به خواسته هام رسیدم. با وجود دو چیز✌ اول لطف خدا دوم همت و تلاش خودم. بابت این موضوع به خودم افتخار میکنم💪💪💪 یه رفیق واسه عشق زندگیمم❤❤❤❤❤ من یک تکیه گاهم، خیالت تخت عشقم، من پشتتم😘😘 روزای خوب رو ساختم بازم میسازم😄
ببین نمیخوام ته دلت رو خالی کنم ولی اینجور افراد دو شخصیتی هستن بهشون میگن دو قطبی...منکه یه خواستگار یاین مدلی داشتم ولش کردم رفت😐 والا فکر کنم الان بدبخت بودم.
📌وقتی به داشتن اعتماد بنفس عادت نداشته باشی اعتماد بنفس بنظرت نوعی مغرور بودنه📌وقتی همیشه منفعل بودی قاطع بودن مثل خشونت به نظرت میاد📌وقتی عادت نکردی نیازهات فراهم بشه اولویت دادن به خودت برات مثل خودخواهیه📌اینو گفتم که بدونی دایره ی امن تو همیشه معیار خوبی برای رفتارت نیست