من تو شیش سالگی لبای پسر داییمو بوسیدم، تازه اون ۸سالش بود😂😂😂😂اخه خیلی زشت بود شبیه قورباغه،،،فک میکردم الان ب شاهزاده تبدیل میشه یا اینکه دوتامون ب آدم کوچولو تبدیل میشیم،،، یادش بخیر هنوزم پسر داییمو میبینم خندم میگیره
من حس میکردم اگه شیشه تلوزیونو بشکنی میتونی بری پیش اونا همیشه موقع برنامه کودکا دوست داشتم شیشه تلوزیونو بشکنم ولی از ترس مامانم میریدم به خودم 😁😁😁😁
یه موقع هایی فکر میکردم پشت کوها دریاست
اگه تلویزیونو بشکنم میتونم وارد یه دنیای جدید شم 😨
اگه خودمو از تراس بندازم پایین پرواز میکنم 😐
گوزنا شوهر اهوهان 😂
به خودم قول داده بودم هیییییچوقت نمیرم 😶
اگه بزرگ شم میرم زیر اب زندگی میکنم 😲
مامان بابا وقتی شب میشه پوست میندازن 😳😱
من از نخ درست شدم 🙊
قاصدک ها داداشمو پشتشون سوار کردن اوردن دادن به ما 😁
قاتل مورچه ها بودم مینداختمشون تو اب بیرونشون میووردم بعدم زیر پا لهشون میکردم میگفتم بیا اینو میخواستی هی دستو پا میزدی؟😒😔😂
فکر میکردم اگه برم زیر تخت وارد دنیای ممول اینا میشم
اخه خدایی این فکرا چطوری میومد تو ذهنم ؟؟
کلا بچگیم با این فکرا گذشت......😂😂😂😆😎😎😎
فک میکردم خر شوهر گاوه
مطمینم 99 درصدتون رو عمو پورنگ کراش داشتین
من فکر میکردم مغزمدادقرمزومیشه خورد
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
