خیالات بچگیاتون😀

😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂 کلا تویه یه دنیا دیگه زندگی‌میکردم  خیلی ازدواجی بودم 😂😂😂 و اینکه هر هفته هم تولد خودم یا عزوسکام بود میوه و بسکوییت میزاشتم پیششون بعد میدیدم نخوردن خودم میخوردم میگفتم شما خوردین 😂😂

بماند که با بطری نوشابه و ارد و اب شیشه شیر درست کرده بودم و میکردم تو حلقشون 😐😂

ببخشید اقاتون ناراحت نمیشه که یه اسم دیگه بهش میگی ؟

من خودم تازه اگه یه چیز دیگه بهم بگه خیلی بهم بر میخوره فکرای بد میکنم 

واااییی منم این حرکت اخر تورو میدم عروسکو میزاشتم زیر لباسم بعد درش میاوردم میزاشتم رو قالی  میگفتم به دنیا اومد 😂😂

باخودم میگفتم خدایا پشلا چطولی پی پی میکنن دلدشون نمیاد؟؟😨☹☹(فکر میکردم اونا اونجا ندارن از اون یکی اونجاشون پیپی میکنن اونم ک خروجیش کوچیکه فکر میکردم حتما خیلی درد داره😐😩😩☹)

وایییییی دقیقا منم همین بودم‌گاهی فک میکردم اگه تو خونمون یه دوربین باشه چی 😂😂 هنوز تا هنوزه هم گاهی فک میکنم دوربین مخفی تو خونمونه..

من فکر میکردم دخترارو مامانا ب دنیا میارن پسرارو باباها

فکر میکردم لباس فضایی هارو بپوشم پرواز میکنم انقد گریه کردم نخریدن برام😐

 دقیقا درمورد چشم رنگی منم همین خیالو داشتم هنوز که هنوزه هم  این حس  رو دارم که اونا یه جور دیه میبینن 😂😂😂😂😂

ژل زن کی بودی تو😂😍😝

تو اون موقع چاقشون میکردی😂

من فک میکردم پسرم هی میگفتم اگه الان مامانم بفهمه من دختر نیستم چقد ناراحت میشه😂😂😂افسردگی گرفتم اصن😂😂

من فکرمیکردم همه توی کره زمین زندگیم میکنیم که بعدها سالیان بعد فهمیدم روی کره زمینیم😂😂😂خیلی کوچولو بودم درکی اصن از کره زمین نداشتم

منم با خواهرم میرفتم تو اشپذ خونه از اول تا اخر کاراشو با صدا بلند گزارش میکردم بعد وقتی غذا اماده میشد در اشپذ خونه باز میکردم و تا سر سفره کل میزدم و خوشحالی میکردم  چه ابرروریزی😂😂😂😂😂😂..

کلا عاشق اینم کاری که دارم انجام میدم رو توضیح بدم بلند 😂😂😂😂

بچه که بودم فکر میکردم غذاها جون دارن و ما اونا رو میکشیم زیر دندونامون وقتی میخوریم شون  مامانم مجبورم می‌کرد غذا بخورم یواشکی چند دونه برنج یا هر چی که میتونستم  از تو بشقابم بردارم که مامانم متوجه نشه تو دستم قایم میکردم  بعد می‌بردم بیرون میزاشتم رو زمین میگفتم فرار کنید  حس قهرمان ها رو داشتم هر روز😐

من تو فاز خانوادگی بودم😐

شبا خواب میدیدم با پسرداییم ک همسن خودم بود ازدواج کردن بچمونم اسنش گذاشتیم دنیا باهم زیر بارون قدم میزدیم😶

تخیلم....

وااااااااااای🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣