هیچی خاستم برگردم برم باز پیش اون زنگ زدم گفتم در بسته شده گفت مامانت اذان بیدار میشه باز بد میشه وایستادم اذان شد زنگ زدم مامانم گفتم رفتم برم مسجد تازه اذان شده بود در خونه بودم نمازم نمیخوندم فازم چی بود این حرف زدم خدا داند دیگ مامانم دعوا من میرم داداشت بیدار میکنم کجا بودی هان الان اذان شده رفتی مسجد چیکار چرا برگشتی پس منم التماس گریه قسم رفتم مسجد دیدم در بستس اومدم گفت راستشو بگو نمیگم گفتم اومدم بیرون دم در یکیو ببینم بسته شد ایفد کتک خوردم