خدا رحمتتون کنه🙄

مدیر استارتر

عضویت: 1399/06/14

تعداد پست: 2108

بچه ها خاله ی مامانم امروز فوت شدن زنگ زدم به دخترشون تسلیت بگم هول شدم گفتم خدا بیامرزدتون خدا رحمتتون کنه بعد دیدم داداشم هی میخنده فهمیدم سوتی دادم خواستم درست کنم برگشتم گفتم خودتونو ناراحت نکنین همه بالاخره باید بمیریم دیر یا زود شماهم میرین پیشش😥😥😥

بدجور خراب کردم اره؟😭😭😭

دیگه با چه رویی برم پیش فامیل 😔😔😔

نمیدونم چرا اینجوری شد از عصر همش دارم خودمو لعنت میکنم

میگم حرف نزنی نمیگن لالی😭😭😭😭

1399/06/31

22:46

8 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

عنچوچک۱۰۰

عضویت: 1399/03/22

تعداد پست: 2867

😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂❤

Talk like a champion walk like a champion 😎💪👸خواهشا منو تو تاپیکای دعوا تگ کنید دعوا دوس دارم 😈

1399/06/31

22:47

1 نفر لایک کرده اند ...

ژله۲۲

مدیر استارتر

عضویت: 1399/06/14

تعداد پست: 2108

چیکار کنم از یادم بره😥😥😥

1399/06/31

22:47

1 نفر لایک کرده اند ...

مامان الهام

بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

دخترلاکچری20

عضویت: 1399/01/22

تعداد پست: 23271

😂😂😂😂عیبی نداره

اگر روزگاری ، شأن و مقامت پائین آمد نا امید مشو ، زیرا آفتاب هر روز هنگام غروب پائین میرود تا بامداد روز دیگر بالا بیاید. ناشناس👈https://harfeto.timefriend.net/17065894092696

1399/06/31

22:47

2 نفر لایک کرده اند ...

mahdie_chترکیده

عضویت: 1399/06/02

تعداد پست: 6841

😂😂😂😂😂✌✌

روزی میرسدمردان کوچک من،بزرگ مردی میشوندکه برای نگریستن به چهره ماه مردانهِ شان بایدسربالاکنم😍🥲🧿

1399/06/31

22:47

1 نفر لایک کرده اند ...

گيسوكمند

عضویت: 1396/11/07

تعداد پست: 21160

واقعا تو ديگه پيدا نشو اونورا

اي اميد نااميدا حسييييين😢. تو رژيمم🥰وزن فعلي ٧٣/٤😫هدف اوليه٧٠😣هدف دوم٦٧🙁هدف سوم٦٤😕هدف چهارم ٦١🙂هدف پنجم٥٨☺️هدف ششم٥٥😊انشاالله تا ابان ماه بهش ميرسمممممم🥰🥰🥰😍

1399/06/31

22:47

1 نفر لایک کرده اند ...

مامانsepehr

عضویت: 1396/10/03

تعداد پست: 15865

😂😂😂. یادش نمونده طفلی

هيچ کس نميتواند به عقب برگردد و از نو شروع کند.اما همه مي توانند از همين حالا شروع کنند و پايان تازه اي بسازند

1399/06/31

22:48

1 نفر لایک کرده اند ...

Lily58

عضویت: 1395/03/22

تعداد پست: 39238

اشکال نداره، دل یه عزادارو شاد کردی

حال من، حال اون آدم زخمیه که خودش دیده زخمش چقد کاریه، اما جایی نمیره خوش نشسته بمیره...

1399/06/31

22:48

2 نفر لایک کرده اند ...

نیکی0

عضویت: 1399/05/20

تعداد پست: 64462

😂😂😂😂😂😂

مجرد و ناکام بمیر ولی نسل فقیر تحویل جامعه نده. سر بیگناه بالای دار رفت… بار کج به مقصد رسید… دل به دل راه نداشت… اتفاقا پول هم خوشبختی آورد…. این است دنیای ما:) goftino.com/c/BVamgS تاپیک های سال 99 و 1400 رو گردن نمیگیرم :/ https://harfeto.timefriend.net/16923882233101

1399/06/31

22:48

1 نفر لایک کرده اند ...

گيسوكمند

عضویت: 1396/11/07

تعداد پست: 21160

چیکار کنم از یادم بره😥😥😥

خودت بكنار يادو اونارو فكري بكن 😅

1399/06/31

22:48

1 نفر لایک کرده اند ...

ژله۲۲

مدیر استارتر

عضویت: 1399/06/14

تعداد پست: 2108

😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂❤

نخند

1399/06/31

22:48

2 نفر لایک کرده اند ...

nafasam1370

عضویت: 1397/07/15

تعداد پست: 39681

بزرگ میشی یادت.........نمیره والا همیشه تو ذهنت میمونه🤣🤣🤣

Everything started from a dream❣️

1399/06/31

22:48

2 نفر لایک کرده اند ...

خانم_آرزوهاش

عضویت: 1399/05/06

تعداد پست: 3315

😂😂😂😂😶

من یک دخترِمحجبه-چادری-خدایی-اهل نمازهستم که به هیجعنوانمذهب روقبول ندارم واصلامذهبی نیستم

1399/06/31

22:48

1 نفر لایک کرده اند ...

mahboooobeh5

عضویت: 1398/12/20

تعداد پست: 16131

با اون فامیلتون قطع رابطه کنید🥴😂

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃 امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍

1399/06/31

22:49

1 نفر لایک کرده اند ...