2733
2734
عنوان

داستان ترسناک واقعی 🥺😱

| مشاهده متن کامل بحث + 4413 بازدید | 204 پست
پس چطوری وسیله میبرن!؟ همونطوریم رابطه براقرار میکنن دیدی بعضی اوقات میگن حس میکنیم یکی کنارمون خوا ...

یعنی اگه رابطه بخواد قشنگ حس میکنی یا نه تو خواب و بیداری ؟  اصلا میشه بهش دست بزنی 

ضربان قلبمه . مرحم دردمه . فقط خودی .فقط خودی. فرشته مرگمه. تمام تار وپودمه بود ونبودمه فقط خودی فقط خودی( عاشق آهنگشم😁)          گاهی به آخرین پیراهنم فکر میکنم که مرگ در آن رخ میدهد....     هم آرایش میکنید 😁 هم عمل کردین 😁 هم کامپوزیت و لمینت 😄  همم با اسنپ چت عکس میندازین 🙄😳 مگه چقد زشتین🤔   وقتی عکس یهویی تو فرستادی بدون آرایش میفهمیم چقد خوشگلین  با آرایش که سیب زمینی ام خوشگله😁😂
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



آها یه چیزی


خاله‌ی دوستم که گفتم جنزده شده بود

نزدیک بوده مامانه دوستمو باباشو خفه کنه دعا نویسه بهشون گفته با یه چیز آهنی بترسونیدشون ساکت میشینن و تکون نمیخورن چون از آهن میترسن

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
2731
اره همین دیشب یکی توتاپیک جن گفت.جرات ندارم لخت یا بادامن بخوابم..صیحا که شوهرش میره سرکار جن در ظاه ...

وایییی چه عجیبب من شنیدم  تو شهرمون یه پسره دورگه ست باور نمیکردم

نگو غریبه غمت را چرا نمیفهمد؟که حال و روز تورا آشنا نمیفهمد...!
سوت نه ولی جیغ و صدای ترسناک

وای 😱

شوهره من خیلی نترسه  از هیچی نمیترسه  میگه  جن شیعه و سنی هست  قیافشون  معمولیه فک کنم دیدع  ولی نمیگه 

ضربان قلبمه . مرحم دردمه . فقط خودی .فقط خودی. فرشته مرگمه. تمام تار وپودمه بود ونبودمه فقط خودی فقط خودی( عاشق آهنگشم😁)          گاهی به آخرین پیراهنم فکر میکنم که مرگ در آن رخ میدهد....     هم آرایش میکنید 😁 هم عمل کردین 😁 هم کامپوزیت و لمینت 😄  همم با اسنپ چت عکس میندازین 🙄😳 مگه چقد زشتین🤔   وقتی عکس یهویی تو فرستادی بدون آرایش میفهمیم چقد خوشگلین  با آرایش که سیب زمینی ام خوشگله😁😂
واقعا میشه رابطه داشت

آره باور کن

فیلم ماحی ایرانیه آناهیتا نعمتی توشه

اون فیلم بر اساس واقعیت ساخته شده

بچشون مشترک بین جن و آدم بود😐

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
آها یه چیزی خاله‌ی دوستم که گفتم جنزده شده بود نزدیک بوده مامانه دوستمو باباشو خفه کنه دعا نویس ...

اگه جن از اهن میترسه پس چرا میاد الان ک همه چی اهنیه

ضربان قلبمه . مرحم دردمه . فقط خودی .فقط خودی. فرشته مرگمه. تمام تار وپودمه بود ونبودمه فقط خودی فقط خودی( عاشق آهنگشم😁)          گاهی به آخرین پیراهنم فکر میکنم که مرگ در آن رخ میدهد....     هم آرایش میکنید 😁 هم عمل کردین 😁 هم کامپوزیت و لمینت 😄  همم با اسنپ چت عکس میندازین 🙄😳 مگه چقد زشتین🤔   وقتی عکس یهویی تو فرستادی بدون آرایش میفهمیم چقد خوشگلین  با آرایش که سیب زمینی ام خوشگله😁😂
یعنی اگه رابطه بخواد قشنگ حس میکنی یا نه تو خواب و بیداری ؟  اصلا میشه بهش دست بزنی

والا من نداشتم نمیدونم دقیقا چطوره😅

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز