گفته بودم همکارم ازم خاستگاری کرده بود
ولی من هیچ دل خوشی از پسره بی تربیت ندارم
همیشه هم تو جمع بهم متلک مینداخت و ضایعم میکرد
تاپیکش هست که گفتم😑
دیشب مامانش زنگ زد بهم بعد سلام و احوال پرسی گفت عزیزم میتونم با مامانت حرف بزنم😐
گوشیو دادم مامانم گفت و گفت و گفت و از پسرش حسابی تعریف کرد پسرم فلان و پسرم ال و پسرم بل و کلی از پسرش تعریف کرد😐 انگار هرچی هست و نیست پسر غضمیت اونه😏
بعدم گفت دخترتون نگفته بهتون؟؟ پسرم بهش گفته بود که دوستش داره و اجازه خاستگاری بدین
مامانمم حالشو گرفت گفت پسرتون که انقدر تعریفشو میکنین انقدر نمیدونست که نباید تو محل کار همچین حرفایی بزنه؟؟ انقدر نمیدونست که نباید بیاد مستقیم با دخترم این حرفا رو بزنه؟؟ مگه خودش بزرگ تر نداشت؟؟ مگه دختر من بزرگتر نداشت؟؟
مامانش گفت بله حق با شماست و من از جانبش معذرت میخوام خامی کرد بچگی کرد
بعد گفت اگه اجازه بدین بعد صفر بیایم
مامانم گفت باید با دخترم حرف بزنم😑
منم از دیشب گفتم نهههههههه
مامانم میگه بزار بیان ببینیم کین و چین البته بدون شک اینم بابات رد میکنه
بابای من خیلی حساسه رو همه خاستگارام یه عیبی میذاره و الکی ردشون میکنه😂