2737
2739

دارم ازحرصوعصبانیت میمیرم بعدیه هفته اومده ازسرکار شام گذاشتم براش قشنگ خونه رومرتب کردم همین که رسیدبه گوشیش یه شماره زنگ زد ناشناس بودهرچقدرگفتم جواب بده جواب ندادخاموش کردگوشیو سرشامم بهم گفت بیاطلاق بگیریم چون بچه دارنمیشیم بجون مامانو بابام راسته فقط دارم میمیرم بعدرفت حموم من گوشیشوبرداشتم روشن کردم دیدم توواتساب بهش پیام دادن بخدا هرچقدرمیکنم نمیتونم عکسارونی نی سایت بفرستم نمیاد بعدکه ازحموم دراومد

خب؟

۲۸ شهریور ۹۹ روز انقطاعه! این روزمن گریه انقطاع کردم ...این روز روزیه ک تموم شد برای من این دنیا! از حالا فقط میجنگم برای شهادت میجنگم برای بندگی میجنگم برای عاقبت بخیری ! برام خیلی دعا کنید... بهم یاد آوری کنید... توروخدا اگر دیدین تاپیکی گذاشتم ک فرق داره با راهم فرق داره با اهدافم بهم گوشزد کنید! بهم یاداوری کنید ک از امروز قراره فقط سربازی کنم‌! برام خیلی دعا کنید حال امروزم خیلی خوشه دعا کنید ک از دستش ندم 


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731

از کجا فهمیده مشکل خودش نیست؟

            🌻🐞همیشه یادمان باشد: 🐞🌻          نگفته ها را میتوان گفت...ولی گفته ها رانمیتوان پس گرفت!...چه سنگ رابه کوزه بزنی چه کوزه رابه سنگ ... شکست باکوزه است...!دل ها خیلی زود از حرفها می شکنند! و شک نکن دل شکسته جایگاه خداست.(به گفته خدا)... وای به حال کسی که فقط خدا منتقم قلب شکسته آدم ها از او باشد...                                                                 🍀🌹 💕 مهر بورزیم. زندگی کوتاه است💕🌹🍀
2738

بهش گفتم که این شماره کیه بعددیدم به یه شماره دیگه زنگم زده ازواتساپ بهم توپید گف چرادست زدی به گوشیم منم گفتم توخیانت میکنی بعدمیگی چراگوشیمودست زدی شروع کرد به کتک زدناولین برش بود بخداچنان زدتوگوشم گوشواره ام خم شدش توگوشم بعدش زنگ زدبه داداشش بیااینوببرتانکشتمش

خب پیام چی بود؟ نکش مارو فقط دقمون نده زود بگو

چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل هفده  سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ...زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ...بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم❤
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز