میدونین چیه سر چیزای کوچیک مث اینکه چرا گوشیت سایلنت بود یا مثلا چرا ناخناتو کوتاه کردی چرا وقتی گفتم بابات به بابام زنگ نمیزنه از بابات دفاع کردی سر این چیزا دعوا میکرد و میگفت من تحملم تموم میشه
تو خونشون این چند وقت خییییلی زیاد اذیتش کردن همش اعصابش داغون بود میومد سر من خالی میکرد من هیچی نمیگفتم میگفتم اشکال نداره فقط منو داره که خودشو خالی کنه
همه این موردا فک میکرد از بدی منه که عصبانی میشه فک نمیکرد که خب بابا منم ممکنه گوشیم سایلنت باشه یادم بره بذارمش رو صدا
همرو جمع کرد و کینه به دل گرفت ازم