۶ماهه عروسی کرده من همش سعی میکردم باهاش مهربون باشم چون چندسال ازم بزرگتره بهش احترام بزارم و خلاصه.....
چند روز پیش رفتیم خونه مادرشوهرم مازودتر رسیدیم،نشیته بودیم ک اونا اومدن،وقتی اومد تو ب همه سلام کرد نوبت من ک شد نگاهشو انداخت یه طرف دیگه منم هرچی نگاش کردم ک سلام کنم دیدم همینطور خیره شده اونجا😏😏😏😏😏یه سلام دادم ک جواب نداد،نشست بعد فوری گفت فلانی(یه جاری دیگم)نمیاد مگه؟؟؟؟؟(اونا هنوز نیومده بودن)
از عمد اینو گفت بی شعور....
خیلی ناراحت سدم،اگه مادرشوهر یا خواهرشوهرم همچین کاری کرده بودن میگفتم اره اینا دارن تلافی اون بدی ک بهشون کردمو در میارن ولی این......😏😏😏😏😏
بنظرتون دفعه بعد ک رفتم اونجا چجوری قهوه ایش کنم ک حساب کار دستش بیاد؟؟؟؟نمیدونم پیش خودش چی فک کرده ک همچین کاری کرد