2733
2734

سلام دخترم آنیل الان ۴ ماه و ۸ روزشه خیلی جیگرشده ❤

من ناراحتم از این که وقتی دخترم گریه میکرد اجازه دادم مادر شوهرم بهش نبات داغ بده 

ناراحتم از اینکه مادر شوهرم هرچی میخوره دستشو می ماله دهن دخترم که مثلا یه موقع دلش میخواد 

خوشحالم از اینکه روی شیر خودم تا الان پا فشاری کردم و خیلی سختی کشیدم چون دخترم به سختی و گریه شیر میخوره خصوصا بعد از اینکه واکسن ۲ و ۴ ماهگیشو زد خیلی کم شیر میخورد و منم شیرم خیلی کم میشد و دخترم گشنه می موند 

ناراحتم که چرا دوران بارداریم حرص و جوش خوردم کاش از اون دوران خوب بیشتر لذت میبردم 

ناراحتم چرا بارداری و جنسیت بچم رو از همه پنهون کردم اگه برگردم عقب این اتفاق خوب رو جار میزنم 

ناراحتم که هنوزم پدر شوهرم سیگار می کشه و دودش دخترم  رو اذیت میکنه حتی وقتی یه بار گفتم بخاطر آنیل نکش مادر شوهرم برگشت گفت وا مگه باباش ۳۰ سال این دود بهش خورده چی شده مگه دختر نو تحفه است😔😔😔😔

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

باسلام

نمیدنم کسی این مطلب میخونه یانه 

اماابتدا خوشحالم به خواسته خودم باردارشدم 

دم شوشوم گرم هیچی برام کم نزاش 

منم نهایت استفاده بردم تاتونستم ناز کردم که الان قدرمومیدونه 

خوشحالم تمام ازمایشاتم سرتایم طبق نظرپزشکم دادم 

دیه رژیم سفت وسخت گرفتم 

تمام چیزهایی که موادافزودنی داشت حذف کردم

ازانواع سس وکنسرو وحله حوله مرباو....

البته خونگی میخوردم 

زیادغذانخوردم باعث شدتو9ماهگی بارداریم مثل یه خانم 5ماهه باشم 

پیاده روی طولانی امااهسته داشته باشم 

واصلاتنگی نفس وبی حالی نداشتم

وبهترین بارداری داشتم 

خوشحالم سعی کردم استرس ازخودم دورکنم 

خوشحالم توخریدسیسمونی به خانوادم فشترنیاوردم 

رفتم توسایت دیوار یه سرویس ست 10تیکه به علاوه مینی واش درحدنوو 

پیداکردم که خانمه میگفت بچه بغلیه من فقط ساک وکریروتختشواستفاده کردم که خدایی راست میگفت 

بیش نوونووبود

خریدمش  1200کلشو

وخوشحالم وان حموم بالوازمش نوخریدم 150

یه گهواره گرفتم 120

و.....

سرجمع با3تومان سروته سیسمونیم به هم آوردم 

وتواین اوضاع  اقتصادی زیادتوخرج ننداختم درضم همه چی هم داشتم ست 

خوشحالم لباس صفرنخردم چون یک به کارم آمد وبچه درشت کامل بود

وکلازیادلباس نخریدم چون هرکی واسه دیدنم میومد یه لباس میاورد

خوشحالم که کلی شلواروکهنه براپسرم دوختم وصبح هاوغروب هااندازه 3ساعت زیرشوبازمیزارم بدون این که ببندمش  تن تن زیرشوتاخیس میکنه عوض میکنم 

برای بچه خیلی بهتره 

چون خودم خیاطم 3تالنده مشمایی دوختم که میزارم زیرش که خونه کثیف نشه 

مینی واش خیلی به دردم خورد کیسه خوابم همین طور 

خوشحالم که تاهفته 42صبرکردم که طبیعی زایمان کنم که به خاطرمکمل هایی که خورده بودم نشد 

واوژانسی سزارین شدم 

پسرم 4کیلودنیااومدوطبیعی واقعاظلم بود

خوشحالم توبیمارستان دولتی جراحم اقای منصوری شد

وخوشحالم که توبیمارستان به توصیه مادرم هی شکمم فشاردادم وزوودسرپاشدم

ودوماه اخرکاسنی خوردم وپسرم زردی نگرفت 

خوشحالم برخلاف حرف های دیگران هنوز که پسرم 5 ماهشه نذاشتم ختنه کنن  

وقصددارم تا9ماهگیش صبرکنم  ازعوارض ختنه جلوگیری کنم

خوشحالم بچه چون نوه ارشدبود همه بغلش میکردن داشت بغلی میشد که زیردوماه ازبغلی انداختمش 

خوشحالم ازابتداهمه چیزخوردم  که الان بچه معدش عادت کرده وحبوبات و....اذیتش نمیکنه 

اینم میگم خوشحالم رعایت کردم 10روزاولو که باعث شدبااین که سزارین شدم کاملااغوزداشته باشم وبچه بیشتربخوره وهم شیربشه وهم بدنش ایمن بشه 

خوشحالم که شب روزبه بچه یاددادم  توهرحالتی بهش شیردادم هم شیشه میگیره هم سینه رو 

فقط شیرخودمومیخوره

خوشحالم که توواکسن هاش کار خونه تعطیل کردم فقط به آون میرسیدم چون استانمیخورد 

خوشحالم که زیادلباس نپوشوندمش که فردابایه باد سرماخورده 

ازابتداباهمسرم بردیمش حموم واونم مسئولیت میپزیرفت 

خوشحالم که هروقت همسرم میومدخونه یامیرفت پسرم بغل میکردم میبردم بدرقش ودستشوبه حالت بای بای میگرفتم 

همین باعث شده علاقه همسرم به پسرم زیادباشه

خوشحالم تامیتونم پسرم بازی میکنم وبوش میکنم گاهی اوقات بغلش میکنم الان کلی وابستمه

خوشحالم که خیلی زووودباتحقیق متوجه بیماریهاش میشم وسریع درمان میکنم  تومتن بعدی معنی میگم

ودرنهایت خوشحالم که یه پسرسالم سالم دارم الان عالیه 

اصلااذیتم نمیکنه زیاد خوابش منظم 

خداروشکرمیکنم

2728

خوشحالم.توسونوگرافی به جای عالی بابهترین دستگاه آمریکایی انتخاب کردم که هم اشعه کمتری داره وهم فیلمشوبابهترین کیفیت دارم

خوشحالم اونقدربه خودم رسیدم که بچه ماهی 1کیلواضافه میکردوعالی وزن گرفت

خوشحالم بچه به همه چی عادت دادم که توگهواره توکریرتونی نی لای لای روپا وتوماشین و.....

بخوابه که الان مشکلی نداره

وتوسروصداخوابوندمش تاعادت کنه 

والان توهرشرایطی میخوابه 

خوشحالم فرقش شب و روزازدوماهگی یادگرفت 

خوشحالم لباس های که خریدم زیردکمه داربود 

خوشحالم بادوستای خوبم تونی نی سایت اشناشدم 

سرهرمشکلی میومدم کمک میگرفتم 

و6ماه بعدش خودم عضوشدم 

خوشحالم بچه ازبدرتولدبیمه عمرتکمیلی خاورمیانه کردم

براایندش  خوبه

واخرین خوشحالم بعدزایمان تا15روزخونه خودم خوردموخوابیدم وازبقیه کمک گرفتم 

ویه اسم اصیل ایرانی وبامعنی براش انتخاب کردم که توفامیل تکراری نبود 

چون ایرانی ام وازاسم عربی خوشم نمیاد

سامیار

خوشحالم وقتی بچه سیربود صبرکردم میدادم می می منو هی مک میزدتاشیرم زیادشد دائم بدون شیرافزا

خوشحالم برای افزایش شیرم به صورت دائمی  ازمحصولات هال سبزعرق والان گرفتم بادوتاعرق رازیانه ویک عرق شاطره مخلوط کردم گذاشتم یخچال ونیم ساعت بعد غذا سه وعده نصف استکان میخوردم که مجزه کردبرای شیرم 

وخوشحالم که زود فهمیدم بچه به قطره آد حساسیت داره ومثل موادمخدرعمل میکرد میخورد یه سره بیداری وبی قراری میکرد که فک کردم اول کولیک آمانبوده 

اون قدرقطرشو عوض کردم تابه مارک تولیددارو وبهساروخورد مشکلی نداشت

خوشحالم یه وقتهایی میزاشتمش پیش مادرم میرفتم خرید. .....وتوروحیم تاثیرمثبت داشت

وخوشحالم که براش اینستادرست کردم والان کلی فالوورداره

خوشحالم که کارم تعطیل شدوکارجدیدنگرفتم که دراختیارپسرم باشم

حالابگم ازپشیمونی هام 

روزهای اول چون عادت نداشتم هردوساعت یک باربلندبشم وکمبود خواب گرفته بودم به زمین وزمان بدوبیراه میگفتم 

یکم سربچم حرسم درمیودکه نمیخوابید دادزدم 

تا50روزاول خیلی اذیت شدم چون بچه نفغ میکرد دلدردداشت گریه میکرد ومنم بعداغوزشیرم کم بود

چون سزارین کرده بودم  وبچه گشنه بود وشوشوم بهش شب 60میل شیرخشک دادفهمیدم زمینوزمان ریختم به هم 

وباهاش دعواکردم

امابعدش خودم دادم تاشیرم خوب شد

پشیمونم ازای که جلومامانم وشوشوم نتونستم بگیرم به بچه آبجوش نبات ندن ومادرشوهرم گیاه دارویی نجوشونه به بچه بده  چووووون باعث شدبچه ریفلاکس پنهان بگیره 

وخیلی اذیت شدم وتوماه سوم فقط300گرم وزن گرفت هرچند زوودخودم متوجه شدم علائم به دکترش گفتم وباکپسول امپرازول درمانش کردم

دنبات الان باقدیم مقایسه نکنیدخواهشا

ناراحت نزدیک 15روزبه خاطرحساسیتش قطره اد قطع کردم وندادم داشتم ناامید میشدم 

پشیمونم یه مدتی ازهمسرم فاصله گرفتم 

پشیمونم که بعضی موقع هاتنبلیم میگیره ببرم پسرم پی پی کرده زیرآب بشورم وبادستمال مرطوب کارخودموراحت میکنم

پشیمونم گاهی اوقات تنبلیم میگیره باروغن زیتون بچه ماساژبدم 

تنبل نیستم ها کارزیاددارم 

پشیمونم بارداریم افتادتوکرونا وجایی نرووبیا یه کم افسردگی گرفتم وخیلی اذیت شدم 

وخیلی خیلی پشیمونم ازاین که عکس ماهگردنگرفتم 

واتلیه نبردم 

بااین که کلی عکس ازپسرکم دارم که میتونم کامپیوتری درست کنم  اماهمش بادوربین گوشی خودمه وزیادکیفیت نداره

وپشیمونم مسافرت نتونستم برم سرکروناوبوجه مالی وخودموتوخونه بحث کردم 

بازم شکر

ببخشید زیادشد

امیدوارم به دردتون بخوره 

ودین خودمواداکرده باشم 

بازم سوالی داشتین درخدمتم 

09336499908

عزیزین دوستان یه گروه داریم واتساپ بابت مشکلات بچه دوست داشین پیام بدیدبیارمتون

باسلام .پشیمونم از اینکه:

۱)هنوز درد زایمان نداشتم ولی چون روز موعد زایمانم بود ب بیمارستان رفتم و با امپول فشار درد زایمانیم شروع شد 

۲)بچه ام رو ب تنهایی خوابیدن تو اتاق عادت ندادم و هنوز ک هنوزه رو پاهام یا کنارش باید باشم تابخوابه   ۳) هرکاری کردم شیشه شیر نگرفت والان باید ب زور ی قورت شیر بخوره  و اصلا لب ب شیرگاو نمیزنه .شاید اگر بیشتر تلاش میکردم الان شیشه میگرفت 

۴)خودمو خیلی وابسته بچم کردم وبا هر درد یا غصه اش خودمو اذیت میکنم 

۵)کاشکی قبل از اقدام ب بارداری(بارداریم ناخواسته نبود)بیشتر مسافرت میرفتیم .وبعدش بچه نیاوردم.چون من بخاطر کار همسرم ی شهری غیراز شهری ک خانواده هامون هستن زندگی مبکنیم وتنهایی خیلی سختمه.

۶)کاشکی خونمون دوخوابه بود تا واسه خریدن تخته کودک جا داستیم و مبتونستم بچمو عادت بدم ک تو اتاق خودش و در تخت خودش بخوابه.انشاله واسه بچه بعدیم .بشه.

وخوشحالم ازابنکه:

۱)اصلا ب بچم شیر خشک ندادم و کاملا شیر خودمو خورد 

۲)تا۲سال اول زندگی دخترم سر کار نرفتم و کلی باهاش کار کردم طوری که الان شعر هم بلده و مبخونه 

۳)بچمو. زیاد حموم بردم والان عاشق حمام وآب بازیه.

۴)باهاش زیاد بازی میکنم و ابنکار لذت بخش تربن کار دنیاست.

۵)زیاد بغلی بارش نیاوردیم و الان بغل همه جز آقایون ک خجالت میکشه ازشون میره.

۶)از تجربیات دیگران و بزرگتر ها در بزرگ کردن بچم استفاده کردم و خیلی کمک کندده بود.

۷)بچمو سرمایی بار نیاوردم .

۸)خوشحالم ک دوران بارداریم بدون استرس و کلی خاطره خوب گذشت .

امیدوارم بدردتون بخوره دوستان عزیز



 


 





  



2738
واخرین خوشحالم بعدزایمان تا15روزخونه خودم خوردموخوابیدم وازبقیه کمک گرفتم  ویه اسم اصیل ایرانی ...

سلام اگه میشه منم بیام گروهتون ازتجربیات دوستان استفاده کنم

اللهم صل علی محمدوال محمدوعجل فرجهم.

خوشحالم که تمام تلاشم راکردم که بچه داربشم وبعدازهفت سال لطف خداوندشامل حالمون شد.خوشحالم که اتاق جدابرادخترم گذاشتم ووسایل موردنیازش راخریدیم.خوشحالم که بیمارستان خصوصی زایمان کردم.      ناراحتم ازاینکه مادرشوهرم همراهم تواتاق زایمان بودومن رابدون لباس دید.ناراحتم که 9ماه بارداری هرروزمیمدخونمون وباهام بحث ودعوامیکردوباعث میشدحرص بخورم الان اثرگذاشته روبچم.ناراحتم که مادرشوهرم بعدازاینکه بچه بدنیااومدتواتاق تنهام گذاشت رفت بازارگردی وهمراه های هم اتاقیم بچه ام راتروخشک میکردن.

اللهم صل علی محمدوال محمدوعجل فرجهم.


من برای دخترم  از مرکز پرستاری تدبیر پرستار گرفتم خدایی کارشون در اعزام پرستار عالیه شمارش و میزارم تا عزیزانی که مشغله کاری دارند مثل من با خیالت راحت از جانب عزیزشون به کارشون هم برسن 

88864523-88864526

09102169484-09102169454

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687