منه بدبخت سه روزه میخوام برم خرید واجب دارم نمیتونم انقدر یاباخودم کاردارن یاشوهرم اصلا برنامه زندگی ...
عزیزم من کاملا درکت می کنم. خانواده شوهر منم پرجمعیتن و همیشه هم اینجان. بچه هاشون هم میفرستادن خونه من. با شوهرت با مهربونی و حوصله (بدون دعوا) صحبت کن تا توجه اش به تو و کارهای خودتون بیشتر بشه. ان شالله هم من و هم شما و بقیه که یک جا هستن و اذیت میشن مستقل بشیم و تمام مشکلاتمون حل بشه.
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
همه عروس رو مظلوم جلوه میدن اینجا والله تا اونجایی که من دیدم دو طرف مقصر بودن .وقت و بی وقت بچشونو ...
حالا آبجی من با مادرشوهرشه برعکس همه چی اون بنده خدا میخره میاد نصفشو میزاره تو خونه اینا. اینا کل حقوقشون وام ولی از نظر خورد خوراک بهترینها رو میخورن چون نادرشوهره میخره
آدمها را مهم نکنید.همانطور که زیرشان را خط میکشیدبه آنها نشان دهید که بلدید دورشان را هم خط بکشید.آدم ها که مهم شوند دیگر به چشمشان ریز میرسیدبه آنها یادآوری کنید که این خودِ شما بودید که آنها را واردِ عرصه کرده اید تا خودکارهای قرمزتان جوهر دارندشروع کنید خیلی ها را باید پر رنگ تر خط بزنید.(دوست عزیز من ممکنه نظرم باهات فرق کنه ولی دشمنت نیستم. بهم احترام بزاریم در کنار تفاوت عقاید. بهم عشق بدیم دنیا قشنگ تر میشه😘😘😘😘)
امیدوارم همتون نجات پیدا کنید، من هفت سال تو یه ساختمون باهاشون زندگی کردم، صبح که بیدار میشدم سریع میرفتم خونه مامانم، روزهایی ک خونه خودم مجبور بودم باشم خیلی اذیت میشدم، البته من هفته ای یا دو هفته یه بار یه شام میرفتیم خونشون اونم از صبح خبر میدادیم، اما الان ک جدا شدم تازه فهمیدم زندگی یعنی چی، شدیدا هم اخلاق شوهرم عوض شده خیییلی بهتر شده خداروشکر