تو ماشین نشسته بودیم با شوهرم نوحه میخوند یهو تو مانیتور ضبط شماره انداخت زنگ خورد صدای گوشی هم میومد هر کاری کردم گفتم ماشینو نگه دار بگردم نگه نداشت ۱ ساعت چرخیدیم نگه نداشت گفت اره گوشی ماله منه گفتم اره گفت اره فک کن ماله منه مال من نیست ماله دوستمه اگه هم باشه خیلی اصرار کردم نزاشت ماشینو بگردم بعد دیگه گفتم نگه دار من پیاده بشم دیگه فهمیدم گوشی داری بعد ک پیاده شدم چند قدم رفتم حلوتر اومد دنبالم گفت بیا بگرد گشت نبود تکرو خدا بگید واقعا گوشی داره حالم خیلی بده خونه ی مادرشوهرمم هستم بغض داره خفم میکنه چیزی نمیتونم بگم بهشون فقط صبح بشه برم شهره خودم