تو تاپیک های قبلم توضیح دادم که دو روز قبل بهش گفتم حس میکنم من اولویتت نیستم اونم عصبی شد و بعدم قهر بودیم با هم من خواستم برم خونه مامانجونم گفت کجا داری میری گفتم به توچه اونم عصبی شد گفت برو خونه بابات اینجا هم نیایا بعدش تو خیابون بودم اس داد کجایی بیا خونه منم گفتم مگه نگفتی برو خونه بابات جواب نداد. میدونست از جواب پیام ندادن خیلی ناراحت میشم اما جواب نداد
وقتی اومدم خونه گفت من عصبی بودم ساعت 11 شب بیرونی نمیام نازتو بکشم که و اومد جلومو بگیره که نرم خونه بابام جیغ و داد کردم و گفت پس برو.
حالا اومدم اس و زنگ میزنه که زشته برگرد.
مامانم گفت من میرم حضوری باهاش میحرفم.