آره اون انگار خیلی خوشحاله ازین موضوع
رفته تو همون خونه ای که قبلا مال ما بود هر وقت من میرم خونه پدرشوهر اونم میاد اونجا با آب و تاب تعریف میکنه که با خاخرشوهرم فلان جا رفتیم فلان کاروکردیم همممش لا همن
دلم میخاد بزنم تو دهنش لگم این چرت و پرتات به من ربطی نداره
۵ سال هم با من خوب و خوش بود تا آخر زهرشو ریخت