نه سیاستش اینا نیست اینا بس ادبیاشن سیاستش اینه که مجبور کرد برای برادر شوهرم خونه حیاط دار بخرن آپارتمان داشتن میساختن اونو گفت نمیخوام میره بی اجازه به کساب پدر شوهرم طلا برویداره بعد پدر شوهر و مادر شوهرم با هم اختلاف دارن پدر شوهرم بخاطر اینکه صدای مادر شوهرم در نیاد پول طلاهارو میده خوب بلده از آب گل آلود ماهی بگیره
واقعا روانیه مثل عقده ای ها میشینه اتاق گریه میکنه به شوهرش میگه توبچه سر راهی هستی همه اون یکی برادرتو میخوان به اون میرسن در صورتی که شوهر من اصلا آدم پولکی نیست و اصلا نویخواد پدرش بهش پول بده ولی خوب واقعا پدذ شوهرم شوهر منو جور دیگه ای دوست داره و اینم عامل تمامه مشکلاتمون شده
عزیزم بازم حس میکنم بچس و پختگی نداره،بخدا بعضیا با دوبرابر سن اینم بچن هنو اونم همینطوره،غیر بچگی تربیت خانوادگی هم تاثیر داشته روش و اینک تحمل شکست رو نداره انگار،دوس نداره کمتر از کسی باشه،اینا نشون بی تجربگی هست
عزیزم اینایی که گفتم گوشه ای از کاراشه نقشه جدیدشم اینه زودتر از ما عروسی بگیره ما هم نامزدیم آخه ۵ ساله عقدیم بخاطر درسمون البته باهم زندگی میکنیم تابستون قرار بود عروسی بگیریم بخاطر کرونا انداختیم اردیبهشت حالا پاشو مرده تو یه کفش من میخوام عید عروسی بگیرم!
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
50 ثانیه پیش
50 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
