گفتم منم مثل خودت خواسته همونطور که تو میخوایی مثل گذشته باشی منم میخوام همه چیم مثل گذشته باشه از پوشش و رفت و امدم با خانوادم گفت شرمنده پوششت همینه منم ناراحت شدم گفتم منم شرمنده نمیتونم هروز زنگ بزنم خواهرات و.....
دیگه گفت منکه میدونم از الکی میگی باشه بریمو بیاییم که میخوایی بری شهرستان کادو ببری من یقرونم ندارم بدم
باز دیشب بهش گفتم فردا دارم میرم نمیشه دست خالی برم که گفت خب دست پر برو گفتم پول بده گفت میبینی ندارم 5برج کرایه ها عقبه 18میلیون کرایه عقبم گفتم خب اینم جز هزینه هاست دیگه گفت تازه دکترم میخوایی بری اونحا من پولی ندارم بدم(چون بدش میاد ادنجا برم دکتر )گفتم یعنی 50 تومنم نداری پول ویزیت دکتر گفت نه
بعد جالبه تاسوعا عاشورا مجدد میخواد بره باغ خواهرش درحالیکه تا اونجا فقط 50 کیلومتر با شهرستان ما فرق داره اونجا میره ولی خونه مادرم نمیاد پولم نمیده