از ۱۴ سالگی تو فامیل خاستگار داشتم
۱۶ سالگی ام با ششمی خاستگارم که غریبه بود ازدواج کردم
استاتر جان عاشقتم تو اینهمه مشکلات نصف شدن سرمایه ام تو بورس تو فقط تونستی من بخندونی با این تایپیک عالی مرسی😁😁😁😗
یکی به اخرمونده رو میگم چون اونارو دقیق نمیدونم ونمیدونم از چندسالگی داشتم یکی به اخرمونده کارمند بانک بود منم یه مدت کاراموز بانک بودم ولی رفتارشو دوس نداشتم اصلا پرستیژ نداشت باکلاس نبود اخری هم که نامزدمه تو کار تجهیزات پزشکی و دارو هستش
فک کنم ۱۶-۱۷ سالگی ک هیچ کدوم مامانم بهم نگفت و شغل بهترین خواستگارمم یکیش نانوایی داشت داده بود اجاره تو بالا شهر ماهی ۸ میلیون درامد اجاره ش بود ۴ سال پیش .
و سالی ۱۰۰ میلیونم درامد حاصل از فروش سهم انار باغشون بود ک بهش میرسید و تو ساخت سردخانه برای سبزی اینا هم شراکت داشت ک الان احتمالا افتتاح شده ۴ سال پیش سهامش ۸ میلیارد بود ...
اونزمان باباش میگفت تو سر کار میری چقدر حقوق میگیری گفتم ۲ تومن ... گفت دو تومن خودم ماهیانه بهت میدم نرو ب دو تا عروس دیگه شم ماهیانه میداد🙄
اولیش اول دبیرستان بودم آبان ماه بود 15 سالم بود تقریبا
بهترین شغل که شرکت پخش دارو و لوازم آزمایشگاهی داشت محصولات مرک آلمان هم داشت حالا دقیق نمیدونم وارد کننده بود یا نمایندگی شو داشت...وضعش خوب بود لکسوس داشت و آزرا
ولی من با هیچ کدوم از اینا ازدواج نکردم بلکه با تحصیل کرده ترین و با اخلاق ترین و با ایمان ترین خواستگارم ازدواج کردم.
درواقع شوهر من تنها خواستگارم بود که خدا پیغمبر رو قبول داشت و نماز میخوند و روزه میگرفت...دیگه توکل به خدا کردم با همین ازدواج کردم.
