دکمه خروج در پروفایل!!!!راهنمایی:))))))))))))))

مدیر استارتر

عضویت: 1399/02/09

تعداد پست: 928

این دکمه خروجو بزنم چی میشه؟
کاربریم پاک میشه؟
تجربه داشتین؟
میخوام یه مدت نیام سایت!
ولی میام هی! دست خودم نیست چیکار کنم؟
کسایی که میخوان بگن خب نیا لطفا نگن مرسی اه

1399/05/25

22:37

0 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

مهربان۵

عضویت: 1398/12/23

تعداد پست: 3796

از کاربریت خارج میشی تا وقتی باز بزنی ورود و کد کاربری و اینات بدی

1399/05/25

22:38

1 نفر لایک کرده اند ...

رزعشق

عضویت: 1398/07/24

تعداد پست: 5482

خارج میشی و به سختی دوباره میتونی بیای ولی کاربریت همچنان هست

لطفاً واسه حاجت روا شدنم یه صلوات بفرستین ممنون🙏🙏😘 همواره باهم مهربان باشیم مهربانی اولین گام برای رسیدن به خداا✨ خرم آن روز کز این منزل ویران بروم💔. درد لحضه رو کسی میفهمه که منتظر میمونه⏳. 🦋🦋مثل یه پروانه ببین اسیرمُشتِ بسته ام🦋🦋 💙خدایا تنها فقط ازتو میخواهم💙. 😍98/12/4🥰🥰💕💖💖🌠✨👩‍🎓 🙄🤐😥☹️🤕🥴😕 🥰99/2/27🤗💚💙💕😍 🕋همواره به خدا امیدوارباشید🕋 🕋الهیییییی به امید تو🕋.

1399/05/25

22:39

1 نفر لایک کرده اند ...

مامان الهام

بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

mahboooobeh5

عضویت: 1398/12/20

تعداد پست: 16131

دکمه خروج رو بزنی باید ولی هربار میای باید شماره و کلمه عبور بزنی همین، کاربریت پاک نمیشه

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃 امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍

1399/05/25

22:39

1 نفر لایک کرده اند ...